خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خاطراتی از جنس بنجل

راستش اصلا نمی‌دانیم از کجایش شروع کنیم که جاهای دیگرش دلخور نشوند، ولی خب مفید و مختصرش اینکه حوالی ساعت 11 شب بود که عزم کردیم لحظاتی را در تیم تاک محله بلولیم تا اگر جنبنده‌ای آنجا بود تنها نمانَد و گرگ او را نخورَد. وقتی وارد شدیم جنبندگانی را دیدیم در هیئت کاربر که در لابی پلاسیده و مشغول تعاملات سازنده و سوزنده بودند. خودمان را به همین عده انگشت‌شمار و البته معلوم‌الحال چسباندیم تا از حضور یکدیگر مُستَچیز شویم و یکدیگر نیز از حضور ما مُستَچیز شود. در همان ابتدا صدای گیرای جناب مصدق‌السلطنه توجه ما را به خود جلب نمود و از شنیدن ایشان در آن