خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

یه داستان بسیار ترسناک دیگه.

سلام سلام دوستان خوبید؟ ببخشید میان خاطرات سفر دو پست دادم چه کنیم دیگه. این هم یه داستان ترس ناک دیگه که امیدوارم بترسید البته خودم زیاد نترسیدم خب این شما و این هم جنهای داستان ببینم باهاشون چی کار میکنید؟ توضیح: این داستان تا حدودی از یک خاطره واقعی گرفته شده است ولی حدود 80 درصد آن ساخته و پرداخته ذهن می باشد. الان وقتشه بچه ها…..! پدر آمد و خبر اسباب کشی را به ما داد و گفت: بالاخره گرفتمش. مادر نالید: نه…..! داستان از این قرار بود که پدرم در کارخانه لبنیات در حاشیه شهر کار می کرد و مدت ها بود از هزینه زیاد رفت