خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه کوچولو درددل

سلام رفقای گل و با مرام و با اخلاق و خوشگل و ماه و دوست داشتنی و بچه محل و همه چی این بار یه مقدار یه جور دیگه شروع کردم چون این بار خاطره ندارم واستون بگم یعنی خاطره جالب ندارم این بار یه کوچولو درددل و اینا البته اینجا جا ی درددل کردن نیست و منم واقعا نمیدونم مشکلم چیه که به شدت عصبی و بد شدم این روزا الان ساعت 7 صبحه و به قول خواننده: ساعت 7 صبح, کار ماها دیگه از 5 گذشت. منو بشناس از سرگذشت گذشتم من از سر گذشت. خلاصه, توی دانشگاه خوابگاه گرفتم و سه شنبه ها که کلاسام تموم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تجربه ی من از زندگی در خوابگاه

دوستان سلام. امیدوارم که خوب و خوش باشید. من که همچنان در بستر سرما خوردگی هستم و به سوپ و آب میوه بسته شدم. راستش زمانی که پیش دانشگاهی رو شروع کردم تصمیم گرفتم که اگه دانشگاه تهران یا اصفهان قبول بشم حتما برم و از خوابگاه نترسم. اون موقع سعی کردم نابینایان خوابگاهی رو پیدا کنم و ازشون راهنمایی بگیرم اما متاسفانه کسی رو نمی شناختم و تقریبا نتونستم با هیچ کس صحبت کنم. وقتی دانشگاه اصفهان قبول شدم، تصمیمم رو عملی کردم و رفتم توی یه اتاق شش نفره. الان که به اون روزا فکر می کنم، به نظرم می رسه اگه با یه پیش زمینه و