خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چشمک خوش تیپ. چشمک بی ریخت.

وقتی در مدارس استثنایی بودم برایم هیچ اهمیتی نداشت که چه لباسی بپوشم یا چطوری راه بروم. با چه لحنی صحبت کنم. سر کلاس سرم را می گذاشتم روی میز و به حرفهای معلم گوش می دادم بعضی وقتها هم که می خوابیدم. اما وقتی وارد مدرسه عادی شدم تازه فهمیدم ای بابا چه وضعیتی بدی است. به تمام سر تا پایت نگاه می کردند. باید صبح به صبح موها را درست حسابی شانه می زدی. موهای صورت را کوتاه می کردی. کفشها واکس خورده سر بالا. کمر را صاف نگه دااشته و وقت صحبت با دیگران رو را به آنها بکنی. همچنین گاهی با تکان دادن سر یا