خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

نباید چشمانم باز شوند نباید!

*** چشمانم را بستم. خودم را به دست باد سپردم. احساس سبکی میکردم! یک حس قشنگ داشت پایش را روی تک تک سلولهایم میگذاشت! از خود بیخود شده بودم. داشتم اطرافم را میدیدم! چه زیبا بود! فقط تو را کم داشتم! باید پیدایت میکردم! رفتم و رفتم. به یک پنجره ی بسته رسیدم. باید بازش میکردم! باز شد! خودت خواستی! خودت پنجره را باز کردی و مرا درون دریای دلت  پرتاب کردی! دیدمت! شنیدمت! حست کردم! خواستی مرا درون خودت غرق کنی! خودم را به موجت سپردم! برایم مهم نبود چه میشود! میخواستم غرق عشقت شوم! عاشقانه عاشقت بودم! کاش همان موقع, زمان از حرکت می ایستاد. کاش مرا
دسته‌ها
موبایل

دانلود نرم افزار اطلاعات دارویی برای اندروید

سلاااااااااام هم محله ای های دوست داشتنی. خوبین؟ خوشین؟ اومدم محله رو آب و جارو کنم. گفتم بیام در خونه هاتون یه نرم افزار خوب دیگه در اختیارتون قرار بدم. آخ یادم رفته آبو باز گذاشتم الآن پول آب میاد به محلمون. اسم نرم افزار اطلاعات دارویی: شما با استفاده از این نرم افزار میتونید اطلاعات زیادی در باره ی دارو ها به دست بیارید. نرم افزار کاملا سازگاری داره با تاک بک. در این نرم افزار داروها به طور منظمی دسته بندی شده، مثلا داروهای گیاهی، ویتامین ها، ضد عفونی کننده ها و ولی دارو که با کلیک رو هر بخش، دارو های اون بخش رو میاره شما
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

فقط معجزه می تواند: فرستنده بهار

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند. فهمید برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد. سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار .. بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه