خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

داستان …فصل چهارم

بنام الله ،خالق بی مانند ما . سلام از همه ی دوستان که تا اینجا منو همراهی کردن کمال تشکر رو دارم ولی خب چون روند قبلی باعث نشد اشتیاق به داستان نویسی به وجود بیاد تصمیم دارم شخصا” تموم داستانو بنویسم و تمومش کنم به هر حال از هر کسی که قبلا” در این راه کمکی کرد تشکر می کنم به خصوص آقای چشمه ی بزرگوار که تقریبا” در اکثر بخش های قبلی همگام پیش اومدن از این به بعد من هر بخش رو که تموم کردم در تاپیکی جداگانه اینجا تو سایت قرار می دم از نظراتتون منو بهره مند کنین لطفا فعلا تا ویرایش نهایی غلط
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

داستان فصل دوم

بنام الله ،خالق بی مانند ما . سلام این داستان زندگی یه دختر و پسر نا بینای شمالی ست به نام های بهار و وحید که دوقلو هستن اهل یه روستای کوچیک که تقریبا رو دامنه های یه کوه جنگلی هستن حمید پدر شونه و شغلش رانندگی اتوبوسه و مادرشون انیس هم اصالتا جنوبیه . حمید برادری به نام مجید داره و اسم همسر برادرش هم زهره س که دختر عموشون هم محسوب میشه رابطه ی حمید و مجید مثل پدر و پسره و بخاطر همین هم مجید حاضره بخاطر برادرش که جای پدر و مادر رو سالها براش پر کرده همه کاری بکنه بهار و وحید که دو