خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

نماز جماعت

سلام صبح بخیر نه نه ببخشید یعنی ظهر بخیر آهان چون اصلاً معلوم نیست که کی پستم تأیید بشه وقت بخیر امروز میخوام یکی از داستانمو اینجا بنویسم البته من تو نویسندگی زیاد قوی نیستم ولی هر چی به ذهنم میرسه می نویسم خیییلی دوست دارم نظرتونو دربارش بدونم نظرتون هر چی که باشه از جمله خییلی عالی بود عالی بود خوب بود قشنگ بود مزخرف بود چرت و پرت بود به درد نخور بود فقط لطفاً به همین جا اکتفا کنید دیگه دیگه فحش بهم ندید خخخ دلم نازکه ها می شکنه خخخ اما داستان:   پدر گفت: نه، زن بچه رو به مسجد نبر بچه های دیگه