دستهها
یه خاطره از من
با سلام خدمت دوستان عزیزم دوستان باز اومدم خدمتتون با ی خاطره ی دیگه چند ما پیش با چند تا از دوستانم تصمیم گرفتیم بریم تهران به تهران که رسیدیم وارد میدان آزادی شدیم دوتا دختر جوان رو اونجا دیدیم که مشغول گدایی بودند خیلی ناراحت شدم رفتیم باحاشون حرف زدیم من ازشون پرسیدم چرا شما با این سن و سال گدایی میکنید? جواب دادن که ما هیچ کس رو نداریم و هیچ کس ما رو جایی استقدام نمیکنه بعد از چند تا سوال فحمیدم این ها دروغ میگن ما به روشون نیاووردیم ولی کاری کردیم این دو دختر خودشون وادار به اعتراف شدن و خودشون همه چی رو