هشدار: تمامی اسامی، شخصیتها، و رخدادهایی که در این داستان آورده شدهاند، ساختهی ذهن نویسنده هستند و واقعیت ندارند. هرگونه تشابه عناصر این داستان با عناصر موجود در دنیای واقعی، کاملاً ناخواسته بوده و از کنترل نویسنده خارج است. شما با ادامه دادن به خواندن این داستان، میپذیرید که خواندن این داستان برای شما طبق قوانین محلی که در آن ساکنید مجاز است و نیز میپذیرید که این داستان صرفاً یک داستان تخیلی میباشد. در غیر این صورت، لطفاً این صفحه یا این سایت را ترک کنید. نویسنده نیستم و طبیعیه که هیچ سررشتهای هم از نویسندگی نداشته باشم. حتی قوانین و قواعدی هم که در خصوص داستاننویسی توی
Tag: دختر
روزنامه ایران در گفت وگو با پنج دختر نابینا در آستانه «روز جهانی نابینایان»، نوشت: دخترانی از جنس باران، سرشار از شور جوانی و زندگی بودند. آمده بودند تا از عشق بگویند و زمزمه محبت کنند برای ما که تصورمان از معلولیت گریه و زاری و درد است. آمده بودند تا بگویند از نگاههای معنادار من و شما خسته شده اند؛ میخواهند زندگی کنند و قدم به قدم ما در جامعه برای رؤیاهایشان بجنگند و به قول خودشان «دخترانگی» کنند. به مناسبت روز جهانی نابینایان (23مهر برابر 15 اکتبر)، گپ صمیمانهای داشتیم با پنج دختر جوان نابینا که با وجود همه سختیها به دفتر روزنامه آمدند و با ما