خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دلم، …!!!

غروبه و دارم تلاش می کنم1چیزی بنویسم. از جنسِ شعر شاید. نمیشه. نمیاد. کلمه ها حس و حالِ صف بستن ندارن. می خوان نامنظم و شیطون بدونِ نظمِ شعری بپاشن روی صفحه و هر جا دلشون می خواد بشینن. فارغ از وزن و قافیه و خلاصه فارغ از صف. موندم با این اوضاع چه مدلی دلم رو بنویسم آخه! دستی برام تکون میدن که یعنی این مشکلِ خودته! چاره ای نیست با1دفتر کلمه که نمیشه در افتاد. تا1دونهش رو می ذاری داخلِ صف بقیه در میرن و اوضاع میشه دقیقا اینی که الان اینجاست. 1دسته ی در هم و پراکنده که سر و ته نداره. ولی من دلم نوشتن