خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

با تو,برای تو

این بار برای تو می نویسم ، چه بسا بسیار زود باشد یا که بسیار دیر… اما می نویسم تا بدانی که احساس خوشبختی می کنم که شب ها با لالایی تو زیر پنجره کلبه کوچکمان چشمک ستاره ها آخرین تصویر های به یاد مانده در ذهنم می شوند ، احساس خوشبختی می کنم که صدای ضربان قلبت موسیقی شبم می شود وقتی که سرم را بر روی سینه ات می فشاری ، احساس خوشبختی می کنم که چون تویی دارم و همه آرزویم که تو هم با من هم احساس شوی… گذشته ام را در رودخانه زلال کنار کلبه به دست جریان مهربون آب سپردم و دستان خالی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یه دل نوشته زیبا.

درود درود و درود نثار شما همه ی گوشکنیها. اینم یه دل نوشته تقدیم به همتون. اینکه تو نیایی یک سر داستان است و اینکه من تا کی منتظرت خواهم ماند داستانی دیگر. میدانی؛ من همیشه سخت دل می کندم از هرچیزی از شکلاتهایم از مامان وقتی مرا میگذاشت مدرسه از پارک وقتی موقع برگشتن می شد حتی از خانه وقتی می رفتم مسافرت اینبار من زیاد منتظر نخواهم ماند! مثلا آنقدر که دیگر هیچ وقت توی خیابان هایی که با تو خاطره دارم راه نروم یا آن غذایی که تو دوست داشتی را نتوانم بخورم یا بوی عطر آدم ها توی خیابان هوایی ام کند من درست به