خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

سرد ولی مهربون

سلام. علیک سلام عزیزم. آقا شهروز شما با من دیده بوسی نکردیها. نه داداش نوکرتم بیخیال من شو. نه. امکان نداره. بیا بغلم ببینم. نه. جان من. مامااااان یخ کردم. کمک. کمک. بابا آخه آدم برفی هم مگه کسی رو بغل میکنه. آره. مگه ما آدم برفیها دل نداریم؟ چرا. ولی خب آخه بابا جان منجمد شدم. من که بنیه ی تو رو ندارم. ببین شهروز یه چیزی میگم نه نگو. چی؟ میذاری من هم تایپ کنم؟ نمیشه. بابا آب میره توی کیبرد لبتاپ داغون میشه. بدبخت میشم کلی باید خرجش کنم. باشه. ولش کن. اینطوری بغض نکن دیگه. خب تو هرچی میخوای به بچه ها بگو من برات