خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تعریف و تمجید الکی یا انگیزه‌دهی؟ مسئله این است!

زدم بیرون از خونه و رفتم به اون کترینگ که مثلا یه غذا با قیمت ارزون واسه خودم خریده باشم و بتونم وقتمو بجای آشپزی به پول‌پزی بگذرونم. بچه‌های شهرک به شدت شاد و شولوغ به گرگم به هوا و فوتبال مشغول بودند و واسشون مهم نبود که ساعت از ده شب گذشته. پسربچه‌ی شش هفت ساله‌ی صاحب کترینگ دستمو گرفت که تا مغازه پدرش راهنماییم کنه. از شانس بدم، غذا‌ها محدود می‌شد به چلو با کوبیده‌ی مرغ، چلو ماهی تیلاپیلا، و چلو خورش قیمه بادمجان. ارزونترین و در عین حال خوشمزهترینشون همون آخری بود. به قیمت فقط پنج هزار تومان صاحب یکیش شدم. تا که بر‌می‌گشتم خونه، یه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

امروز به گمانم نیستم.

سلام هم محلی ها. مدیر آموزشگاه نابینایان شهید احمد سامانی آقای حسین جباری تماس گرفت که فردا واسه پاره ای از تعمیرات رایانه ای برم اونجا. دیر وقته شایدم دیروز زنگ زده. آره. سه شنبه زنگیدند. به هر حال که من CD ویندوز ندارم و فک کنم غلط نکنم باید یکی بخرم یا از یه جا بگیرم. همهش سیدی منظورم CD هست که پارسآوای دور زده شده اشتباه میخونه. همون. اونو هی گم میکنم. به من میگن ویندوز گم کن نه برگ چغندر! بعد از تعمیر رایانه باید بیام سفت امتحانامو شلشلکی بخونم. شما کاری ندارید. چیزی نمیخوایید از آموزشگاه واسهتون بیارم؟ تافلی قلمی چیزی! راستی هی میترسم سایتم