به نام الله و به نام آن وجودی که وجودم ز وجود پر وجودش به وجود آمد. سلام. همدلانِ هممحله ایِ عزیزُ مهربونُ با مرامُ صبورُ با صفا سلام. همرهانِ خوبم, از اینکه, من بعنوان نویسنده و راویانِ اصلیِ ماجرای زندگیِ فرزین و پروین, با نگارش و روایتِ این ماجرای واقعی مدتیست که اذهانِ شما را خسته نمودیم و شما نیز در نهایت شکیبایی با ابرازِ محبت و اظهارِ نظر ما را موردِ لطف و توجهتون قرار داده اید, از یکایکِ شما صمیمانه متشکریم. درین مجال قصد آن دارم که فصلِ دوم و یا به عبارتی بهتر فصلِ پایانی یعنی در حقیقت فصلِ خزانِ زندگیِ پروین و فرزین را,
Tag: زندگی یک زوج نابینا
به نام الله و به نام آن وجودی که وجودم ز وجود پر وجودش به وجود آمد. درود و دو صد بدرود بر یکایک شما همدلان هم محله ای باصفا. حال و احوالتون چطوره؟ خوبیند؟ خوشیند؟ سلامتیند؟ خب خدا را هزار کرور شُکر که خیلیهاتون با صدای رسا گُفتیند بله, الحمدُ لِ الله. البته شنیدم که بعضیها هم آه کشان و غُرولُند کنان بر من غضبناک شُدید که ای بابا چه خوبی و چه خوشی؟ بله شاید شما نیز درست بگویید اما در همه حال به پاس نعمات و موهبتهای دیگری که خداوند بر ما عنایت داشته, دارند و خواهند داشت و خیلیهامون از وجود آنها غافلیم, میبایست شُکر