خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
آشپزی

طرز تهیه ساندویچ مرغ

سلام سلام. امیدوارم حال دلتون خوب باشه. خیلی وقته نیستم. نه؟ ولی خب دوباره پیدام شده. این دفعه رفتم سراغ یه چیز متفاوت. یه ساندویچ مرغ که طرز تهیشو دیدم و اینقدر خوشمزه بود که همون روز تصمیم گرفتم درستش کنم. خلاصه رفتم موادشو خریدم و اومدم درستش کردم. البته در کنار بچه ها توی کانال رستوران تیمتاک. خب خیلی حرف نمیزنم و میریم سراغ مواد اولیه. مواد لازم برای تهیه ساندویچ مرغ: سیر دو حبه. روغن، ترجیحا روغن زیتون دو تا سه قاشق غذاخوری. نصف سینه مرغ که فکر  کنم سیصد الی چهارصد گرم میشه. فلفل دلمه‌ای یه دونه. سیصد تا چهارصد گرم قارچ. سه شاخه پیازچه. پنج
دسته‌ها
آشپزی

طرز تهیه ساندویچ با اتوی بخار

خیلی وقت پیش ها بود که داشتم از گرسنگی وسوسه می شدم برم سراغ جویدن سنگ های توی کوچه. بعد با خودم فکری شدم اگه یه روزی آتیش نباشه چطوری غذا بسازم. البته نه اینکه خودمو با انسان های اولیه ثانویه قیاس کرده باشم ها، همین گاز کوفتی اگه یه روزی روزگاری قطع باشه واقعا خدایی چه باید کرد. فرض بر اینکه نه زغال داشته باشین، نه این سوسول بازی های امروزی که تو خونه ها انجام میشه. چه میدونم همین ساندویچ ساز، مایکروویو، یا بخار پز، هوا پز، زمین پز آسمان پز اینا. خب اگه هیچی نداشته باشین چطوری شکم وامونده رو باید سیر کنیم. هوم ?. از
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خاطره ی خوش مزه

سلااااام سلااام خوبین خوشین سلامتین آره من فضولم تا حالا صداقت در حد من دیده بودین خخخخخ خخخ امروز تصمیم گرفتم یک خاطره از دانشگاه بنویسم امیدوارم که مثل من شما هم لذت ببرین من و یکی از دوستام هم رشته ای هستیم یک روز مجبور شدیم تو دانشگاه بمونیم ظهر شد ما هم زیاد گرسنه بودیم تصمیم گرفتیم بریم و یک ساندویچی پیدا کنیم خلاصه رفتیم و رفتیم یک مسیر طولانی رو طی کردیم حالا هیچ اطلاعی هم نداشتیم فقط میدونستیم که این حوالی باید یک ساندویچی وجود داشته باشه وقتی که بوی ساندویچی به دماغ مبارک خورد زیاااد شادان شدیم آخ جون یافتیم همین جور که به
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

ساندویچ خرچنگ شب امتحانی، بدو بدو تموم شد. واسه دانشجو و دانش‌آموز نیم‌بها!

درود خصوصا درودی به دانشجو ها و دانش‌آموز های گرامی. از اولش بگم با اینکه من ی خوردنی خوشمزه هستم ولی قرار نیست من پا بکنم توی کفش یا پست های شهروز. من ی ساندویچ خرچنگم. اصن از اینکه منو نمیخورید یا توی بعضی از آیین ها حرام هستم یا میگند که حرام هستم هم نمیخوام شکایتی بکنم. من برعکس اشیا، موجودات و خوراکی هایی که با لپتاپ شهروز رفیقند و فقط غرغر و شکایت میکنند، اومدم ی کمی باهم دوست باشیم، اغواگری کنم و کمی بخندیم. اول بریم سراغ بچه های کوچکولو. شما چرا منو نمیخوری کوچکولوی با نمک؟ هاااان؟ مگه خرچنگ بد هست یا فکر میکنی بد