خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

ی حس

سلام. حالُ احوالتون چطور مطوره؟ خوبید؟ خوشید؟ دلتون برام تنگ شده بود؟! دلم براتون تنگ شده بود؟! ی حقیقتی رو بگم؟! بگو نگو! بابا بذار بگم دیگه! من وقتی دارم کارای ی پست تو محله رو برای انتشار انجام میدم خیلی خوش حالم! اینُ از ته دل بگم. حالا دیگه وقتشه برم سر اصل مطلب. راستی: دیدید تازگیا تو برنامه های مختلف تلویزیونی یا رادیویی یا… ادای احمد پور مخبرُ در میارن؟! و اما اصل مطلب: ی مدتیه بعضی وقتا ی دفعه ی حس خوشحالی پیدا میکنم! نمی دونم چه جوری توضیح بدم. مثلا همین الآن حالم طبیعیه, ی لحظه به یکی از اتفاقات معمولی که برام افتاده یا
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

کمی با من:

سلام. حالتون خوبه؟ چه خبر؟ چی کارا میکنید؟ دیروز (6.10.1391) به من خیلی خوش گذشت. به شما چی؟ همون طور که میدونید مشهد خیلی برف اومد. خیلی حال داد!! خیلی هیجانی بود!! مخصوصا تو مدرسه! وقتی فهمیدیم تک زنگ آخر (حرفه و فن) بر گذار نمیشه، خیلی بیشتر حال داد! فعلا میرم ناهار بخورم. زود بر میگردم. همینجا باشید. نریدا! بر گشتم! میگفتیم… ِ! اشتباه شد! میگفتم دیروز که میخواستم برم مدرسه، خیلی اعصابم خورد بود!! خوب چرا تعطیل نمیکنید؟! اینقدر برف… از صبح دیروز تا بعد از ظهر سی چهل نفر مجروح شدن!! خلاصه که خیلی حال گیری بود! ولی بعدش بد نبود. حالا پنج شنبرو تعطیل میکنن.