خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

سفرنامه ی باران

سلام به همگی. حالتون که خوبه دیگه! پس حالا که حالتون خوبه، میخوام براتون از سفرمون بگم. بله سفرمون. الآن میگم داستان چیه. قضیه از این قراره که در ادامه ی سفرهای بچه های امید، نشاط، زندگی به استانهای مختلف، ما این بار برای گرفتن چند گزارش، چهارشنبه ی هفته ی گذشته به استان گیلان سفر کردیم. ما یعنی من، امیر، عمو چشمه و کاپیتان. اشکان هم قرار بود بیاد که یه مشکلی آخرین لحظه براش پیش اومد که نتونست همراهمون باشه. پیش از سفر امیر بهمون گفته بود که پنجشنبه و جمعه استان گیلان هوا شدیداً بارونی میشه این شد که اسم این گزارش رو سفرنامه ی باران