خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سقوط در کانال

فقط همینو بگم که در عین شادی و خوشحالی حالم خیلی خرابه. دیشب رفته بودم خونه داداشم و امروز در راه برگشت تا داشتم میومدم دانشگاه، در راه ایستگاه اتوبوس، یک تکه از پل شکسته بود و چنان سقوط کردم داخلش که با پوز نقش کانال و زمین شدم. خیس و گلی و نکبت مال با پایی خونی و نکبت مال و هیچی دیگه. چی انتظار دارید بشنوید. اولش فک کردم پام شکسته که نشکسته بود. کانال تا سینه ام بود. گود گود. خودما به زور کشیدم بالا و حال عمومیم بد نیست. مرده شور دولت و بهزیستی و همه را ببرند اصلا. نه عصای درستو حسابی، نه معافیت