خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

دل نوشته های یک مجنون

ای سنگ ! دلم می خواهد سر به روی تو گذارم و اشک هایم جاری شود تا تو سنگ صبور من شَوی ای سنگ ! دلِ سنگم به درد آمد درونم را شکافت و اشکی جاری شد حالا معنای اشک سنگ را می فهمم کاش پرنده ای میشدم آزاد و رها روی دستهای تو می نشستم به چشمهایت خیره خیره می نگریستم و با منقارم قلبت را می شکافتم که اشکم را در آوردی اما … انگار قلب تو هم پر از اشکهای سنگی است چرا نازم ؟ چرا جانم ؟ من که جانبازم , جانم را برایت می بازم آری تو هم دلبسته ای . جانبازی , جان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

من سنگ صبورم. سنگ صبور. باور کن

اگر بهتر از این نمینویسم مرا ببخش. مرا ببخش که واژه ها به فریادم نمیرسند. فریادی که غیر از خودم به گوش کسی نمیرسد. شرمسارم که چه بنویسم. درد و دل یا حرف دل نگرانم. نگران. نگرانم این دل نوشته به مذاقت خوش نیاید. آن وقت چه کنم. چه کنم که تو دیگر دل نوشته های مرا نمیخوانی هیچ میدانی چه حسی دارم. نه. نه. به خطا رفتی این همه عجله برای چه. به کجا چنین شتابان. آرام باش. اندکی درنگ کن در می یابی. شکیبا باش خواهی دانست. با من بیا. فقط آرام. خیلی آرام. آن قدر آرام که کسی متوجه حضورت نشود. فقط بگو. شنا میدانی یا