خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از اینکه گاهی توی محله سیگار می کشم معذرت میخوام

سلاااام خوبید؟ خوشید؟ خوش میگذره؟ چه خبرا؟ همیشه آدم وقتی نمیدونه چطور شروع کنه، بهتر اینه که به جای کلیشه گفتن، از یه جایی حتی شده از وسط ماجرا شروع کنه. دقیقا مثل پریدن وسط آب یخ بعد از بیرون اومدن از جکوزی داغ. با خودم گفتم یه اطلاعیه بزنم از طرف روابط عمومی، پست های عمومی رو ممنوع کنم. پست های کمتر از 250 کلمه رو ممنوع کنم. پست هایی که شما شعر های شاعر های دیگه رو دکلمه می کنید اینجا میذارید ممنوع کنم. ولی دلم نیومد اول اینجا خودمونی نگم. گفتم اول بگم، بعد انجامش بدم. خلاصه خوبه خودتونو آماده کنید. شاید طوفان تغییرات محتوایی محله
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

دفتر خاطرات بوقلمون خداحافظ دوست ناباب!

ضمن درود فراوان و عرض ادب! خب بچه ها من دوباره اومدم با تعریف یه خاطره، حالا نمیدونم اینجا باید داستان تعریف کنم یا خاطره ی خداحافظی با یه دوست ناباب را تعریف کنم، حالا دوباره یه دوستی که مدتی است باهاش تماس نگرفته ام بهم شک میکنه و فکر میکنه که خودش دوست ناباب من بوده و من باهاش خداحافظی کرده ام، یادش بخیر در کتاب فارسی پنجم دبستان یه درس بود که موضوعش من کیستم بود، وقتی درس را میخواندیم یکی خودش را بوسه معرفی کرده بود، دوستان عزیز-سالها پیش بنده از بوسه نفرت داشتم اما وقتی خودم را شناختم متوجه شدم که با این دوست ناباب