خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

دلم گرفته آسمان!

دلم گرفته آسمان! ببین زمین به کامِ شب، میانِ خاک و خستگی، اسیرِ خسته جانِ تب، خموش و سرد و بی نفس خراب و خورد و خسته جان، به تند بادِ حادثه، دلم گرفته آسمان!، من از نگاهِ خسته ام بر این غروب خسته ام!، ز شام و جنگ و تیرگی در این غروب خسته ام!. ببین که باز آسمان! مهار پاره می کنم!، اسیرِ دست های شب فقط نظاره می کنم!. نگاه می کنم که خانه ای دگر خراب شد!، دوباره واقعیتی به دستِ شب سراب شد!. به حکمِ شب طنینِ ضجه را مهار می کنم!، سکوت را به حنجرم کلید دار می کنم!. نهان ز خشمِ سردِ