خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 95. جادوی دختر نابینا

سلامی از جنس بهار در قلب سفید زمستان به شما رفیقان محله نابینایان. امید که بهار شاه فصل‌های دلتون باشه!   گاهی در زندگی پیش میاد که دستمون‌رو واسه چیدن یک سیب دراز می‌کنیم و در کمال حیرت می‌بینیم که یک درخت سیب بین بازوهامونه و فقط باید بکاریمش و بهش پر و بال بدیم تا به بار نشستن نتیجه‌ای از جنس نامحققترین رویاهای خودمون‌رو شاهد باشیم. و این مدل غافلگیری‌ها چقدر ناب و چقدر فراتر از توصیفن! انگار جریانی از جنسی ناشناس با تلنگری چیزی‌رو در زندگیمون عوض می‌کنه و تنها با گردش یک مهره کل نتیجه بهتر و بالاتر از انتظارات ماست. اسم‌های مختلفی روی این مدل
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

تجسم یک رویای دوردست، قسمت چهاردهم

من اکنون آرامم! دیگر نه سیل می تواند غرقم کند، نه طوفان قدرت ویران کردنم را دارد. مجسمه های سنگیِ زاده شده از خاک را با نقاب هایی که به حقیقت طعنه می زنند، زیرِ خاکسترِ همین دروغ های نا تمام مدفون کرده ام. من حالا تهی از تردید های بیهوده ام. درست از زمانی که هزاران باور تکه تکه شده به روی شک هایم خنجر شده اند! امروز، اینجا و در این لحظه، دلم سخت برای ساکنانِ خاک به درد آمده است. به اندازه ی بی رحمیِ نقاب هایی که راه را بر خودِ عزیز و دوست داشتنی آدمی بسته اند. آنقدر که برای آن خودِ عزیز، هیچ
دسته‌ها
شعر و دکلمه

تقدیم به او که نبودنش سه ساله شد

سلام به حال و هوای دل‌های بی‌قرار؛ سلام به قلب‌های پر از خاطرات بی‌شمار سلام به آسمان که کسی چون دوست عزیز و دوست‌داشتنیمان زنده‌یاد جواد ایزدی را در خود جای داده‌است. آری! حالا سه سال است که او بین ما زمینی‌ها نیست و جای خالیش در لحظه لحظه زمان احساس می‌شود؛ اما دل‌خوشیم که از آن بالا بالاها ما را می‌نگرد و ما نیز متقابلاً همیشه و در همه جا حضور روحانیش را از عمق وجود احساس می‌کنیم. هر سال نزدیک ۱۳ شهریور که می‌شود؛ انگار دلمان بیشتر جواد می‌خواهد؛ بنابراین سعی می‌کنیم؛ با هر وسیله‌ای که می‌توانیم؛ آتش غصه‌های دلمان را فرو بنشانیم و یادی کنیم؛ از
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

تجسم یک رویای دوردست، قسمت پنجم

عاشق ترین حضور. من تو را می بینم. حتی اگر جهان پس از شنیدن این جمله به بهتی عمیق دچار شود که تا روز رستاخیز به طول بیانجامد ! من تو را میان تاریکی های ناگزیر لحظه هایم به روشنی می شناسم! حضورت همان نوریست که تمام این سال ها برای یافتن حقیقت آن ذهن خالی ام را به طوفان کشانده ام. من تو را می فهمم! قسم به همان واژه های بی تابی که در یک قلب لبریز از عشق، با شوق به هم می پیوندند تا شعر شوند و جهان را با لبخند آذین ببندند. من تو را می شنوم! آواز آرام باد و پرنده و آفتاب،
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

شاعر کفش های چیده

یک آسمان امید و جهانی پر از طلوع, البته شاید مصرع دوم هم بشه: گل واژه های خنده, خدایی به رنگ نور. خب شایدم این مصرع بهش نخوره و در کل به نظرم از شاعر کفش های چیده انتظاری بیش از این داشتن رو نداشته باشید برای خودتون بهتره چراکه هر داشته ای داشته نیست و عاقلانه منطقی اینه که برید دنبال داشته ای که براتون آب و نون داشته باشه بیخیااال من و کفشام… البته فکر نکنید که ما همین طوری همین طوری شاعر کفش های چیده شدیم ها, از همون سر شب تا سحرخیزان خروس خوان داشتیم شعر می گفتیم, شعرمون رو هم کامل کرده بودیم و
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

تجسم یک رویای دوردست، قسمت دوم.

  اکنون،  پنجمین  شبِ   نبودنِ توست. دلِ فنجان های قهوه از آمدنت سرد می شود. تن خانه در آغوش نا آشنای سکوتی بی وقفه، وحشتی تلخ را تجربه میکند. من اما هنوز، سرسختانه  با مرور بودنهای شیرینت برای فنجان های  روی میز، طعم گس نیامدنت را از خاطرشان پاک میکنم. فنجان های قهوه با طعم خاطرات شیرین حضور تو، در پنجمین  شبِ    لبریز از حسرتِ نبودنت، سر به بیابانِ فراموشی ها میگذارند! ***. امشب، دهمین شبیست که نیستی. وحشت خانه به بغضی بی نهایت مبدل گشته است.  ضربان قلب ساعت تند تر می شود. ثانیه ها بی نفس شده اند. آنها برای رسیدن به تو تا قلب تاریکی های
دسته‌ها
شعر و دکلمه

چند شعر از من

با سلام خدمت دوستان. بنا دارم هر ماه حداقل یک شعر که از سروده‌های این‌جانب می‌باشد را تقدیم حضورتان کنم تا شاید انبساط خاطری شود و نیز اساتید اشکالات این نو شاعر را بفرمایند. این ماه با سه غزل و یک دوبیتی در خدمتم. 1: اولِ اشعار بنامِ خدا. رازق و رزاق و به عشق آشنا. عاقل و عاشق فقط او والسلام. مهر و محبت به خلایق نما. خالقِ خورشید و زمین اوست جان. قادر و عالِم که بُوَد جز خدا? ما گره انداز به کاریم و بس. او بگشاید گره از کارِ ما. حاکِمِ مطلق که الهی تویی. بر غضبت ما نکنی مبتلا. اِی تو که رحمان و
دسته‌ها
شعر و دکلمه

مرا بشنو، ماندگار ترین محبتِ بی پایان!

ذهنم اکنون خرمشهری ویران است که زیر بمب باران واژه ها ، جان می کَنَد، می میرد، خاکستر می شود و واژه ها هنوز می بارند! می ترسم. فریاد هایم را دودِ بی امان می بلعد. خدایا مرا می شنوی؟ اینجا! زیرِ آوارِ مشتی رویا، در هجومِ  بارشِ بی رحمانه ی واژه ها، پشتِ پرده ی اشک های بی امان! مرا می شنوی؟ من سقوطی ناگزیرم! سردردی درست پس از یک کابوسِ  بی رحمِ طولانی! تاوانِ شکستن باوری آشنا، شیشه ای،  به عمق اقیانوس! یک بی خوابیِ ممتدِ بی دلیل،  در اوجِ خستگی و ویرانی! می شنوی ام؟ من تمامِ لحظه هایم درد می کند. خدایا! مرا آخر زخمِ
دسته‌ها
بازی

با یه شعر یادت نره ی آنلاین چطورید؟ دانلود بازی پر هیجان accord به همراه آموزش صوتی

درود و علیک خدمت دوستان عزیز. امیدوارم که حالتون عالی باشه. و اگرم نیست سعی کنید که بازم عالی باشه   خب اینکه کجا بودی و نبودی و یه دفعه از کجا پیدات شد رو بیخیال بشید مهم اینه که یه بازی اوردم برای موزیک بازان و موزیک دوستانِ قهار یه شعر یادت نره ی آنلاین که شما با دوستاتون آنلاین رقابت میکنید و حالشو میبرید توضیحِ اضافه نمیدم چون سعی کردم همه چی رو توی آموزش بگم فعلا شما رو به خدای مهربان میسپارم. موفق باشید اوه اوه! درو نبندید لینکا لای در گیر کرد! بدونِ لینک که نمیرم بابا نابود شدن اینا باز کنید! خب. خودِ بازی
دسته‌ها
نشریه نگاه

نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 10: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه

یک سلام گرم به رنگ مانای مهر، به وسعت آبی مهتاب و به روشنای خورشید به تویی که دلت و گام هایت همراه با نگاه با ما سفر میکنند. دوباره ماییم و سفر به دنیای رنگارنگ نگاه و سیری شیرین در جاده های ناشناس تجربه و کشف و ماجرا. باز هم با ما همراه شو تا گرمای حضورت شادی بخش نگاهمان باشد. در ستون های نگاه می خوانیم: ستون اول: قصه ها ستون دوم: آشنایی با مشاغل ستون سوم: نوابغ کوچک ستون چهارم: مباحث روانشناسی ستون پنجم: معرفی کتاب ستون ششم: داستانهای قرآنی ستون هفتم: سلامت و تندرستی ستون هشتم: کتابهای نوجوانان وسعت هرچه بیشتر افق های نگاهت را
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تا حالا دیدید هوش مصنوعی بتونه شاعری کنه؟

سلام. این پستو برا فان و جذابیتش میزارم و اینکه شاید خوشتون بیاد ازش. اینکه قضیه چیه رو معرفی میکنم بعد ، ولی بزارید اول با یه تاریخچه شروع کنیم. openAI چیه؟ یه کمپانی خیلی پولداره ، که تو حوزه هوش مصنوعی تحقیقات میکنه و هدفش اینه که هوش مصنوعی بترکونه. چه قدر پولداره؟ تا حدی که به یکی از محقق هوش مصنوعیش تو یه سال 1.800.000 دلار پول داده بود (اینم یکی از شرکتایه ایلان ماسکه) و دلاراش اضافه اومده بود و به یکی 600.000 دلار و … این کمپانی چی کار کرده؟ اینا یه سری مدل هوش مصنوعی درست کردن ، که برا text generation (تولید متن)
دسته‌ها
نشریه نگاه

نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 9: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه

یک سلام گرم به رنگ مانای مهر، به وسعت آبی مهتاب و به روشنای خورشید به تویی که دلت و گام هایت همراه با نگاه با ما سفر میکنند. دوباره ماییم و سفر به دنیای رنگارنگ نگاه و سیری شیرین در جاده های ناشناس تجربه و کشف و ماجرا. باز هم با ما همراه شو تا گرمای حضورت شادی بخش نگاهمان باشد. در ستون های نگاه می خوانیم: ستون اول: قصه ها ستون دوم: آشنایی با مشاغل ستون سوم: نوابغ کوچک ستون چهارم: مباحث روانشناسی ستون پنجم: معرفی کتاب ستون ششم: داستانهای قرآنی ستون هفتم: سلامت و تندرستی وسعت هرچه بیشتر افق های نگاهت را از خدای خاک و
دسته‌ها
نشریه نگاه

نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 8: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه

یک سلام گرم به رنگ مانای مهر، به وسعت آبی مهتاب و به روشنای خورشید به تویی که دلت و گام هایت همراه با نگاه با ما سفر میکنند. دوباره ماییم و سفر به دنیای رنگارنگ نگاه و سیری شیرین در جاده های ناشناس تجربه و کشف و ماجرا. باز هم با ما همراه شو تا گرمای حضورت شادی بخش نگاهمان باشد. در ستون های نگاه می خوانیم: ستون اول: قصه ها   ستون دوم: آشنایی با مشاغل   ستون سوم: نوابغ کوچک   ستون چهارم: مباحث روانشناسی   ستون پنجم: معرفی کتاب   وسعت هرچه بیشتر افق های نگاهت را از خدای خاک و آسمان خواهانیم! همواره راه
دسته‌ها
نشریه نگاه

نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 7: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه

یک سلام گرم به رنگ مانای مهر، به وسعت آبی مهتاب و به روشنای خورشید به تویی که دلت و گام هایت همراه با نگاه با ما سفر میکنند. دوباره ماییم و سفر به دنیای رنگارنگ نگاه و سیری شیرین در جاده های ناشناس تجربه و کشف و ماجرا. باز هم با ما همراه شو تا گرمای حضورت شادی بخش نگاهمان باشد. در ستون های نگاه می خوانیم: ستون اول: قصه ها   ستون دوم: آشنایی با مشاغل   ستون سوم: نوابغ کوچک   ستون چهارم: مباحث روانشناسی   ستون پنجم: معرفی کتاب   ستون ششم: داستانهای قرآنی   وسعت هرچه بیشتر افق های نگاهت را از خدای خاک
دسته‌ها
نشریه نگاه

نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 6: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه

یک سلام گرم به رنگ مانای مهر، به وسعت آبی مهتاب و به روشنای خورشید به تویی که دلت و گام هایت همراه با نگاه با ما سفر میکنند. دوباره ماییم و سفر به دنیای رنگارنگ نگاه و سیری شیرین در جاده های ناشناس تجربه و کشف و ماجرا. باز هم با ما همراه شو تا گرمای حضورت شادی بخش نگاهمان باشد. در ستون های نگاه می خوانیم:   ستون اول: قصه ها   ستون دوم: آشنایی با مشاغل   ستون سوم: نوابغ کوچک   ستون چهارم: مباحث روانشناسی   ستون پنجم: معرفی کتاب   ستون ششم: داستانهای قرآنی   وسعت هرچه بیشتر افق های نگاهت را از خدای
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

نقاشی یک نابینا

در گالری موسیقی ملایمی در حال پخش شدن است. عده ای مشغول تماشای تابلوهای نقاشی هستند که مردی با لباس سیاه بعد از ورود و دیدن تعدادی از تابلوها به تابلویی می رسد که ناگهان با فریادی حاکی از تعجب به آن خیره می شود: مرد: این منم… منم… گویی در آینه می نگرم… نقاش این تابلو من را می شناسد…. صاحب این اثر کیست؟ برای لحظه ای همه به سمت او برمی گردند و نگاهش می کنند. ) مرد با نقاشی نابینا مواجه می شود نقاش: خوش آمدید. مرد به نقش و نقاش با حیرت نگاه می کند و افراد حاضر به سمت آن دو نگاه می کنند.
دسته‌ها
پادکست ها

دانلود برنامه قند پارسی از رادیو گوش کن

قند پارسی

گلگشتی در باغ پر برگ و بار ادبیات فارسی.

دسته‌ها
شعر و دکلمه

هوای امشب

درود. امیدوارم دل دوستان شاد باشد. راستیاتش مدتی است رو سر این محله خراب شده ایم و این ناچیز هم اگه جایی افتاد، نمیتونه سکوت پیشه کنه. اومدم تا باز هم فضای محله را آلوده کنم. دوستانی که تحمل آلودگی ندارند، میتونند انتقادات سازندشون را کامنت کنند. امید است توانایی اجرای انتقادات را داشته باشیم و در کل تواناییمون در زمینه شعر فزونی یابد. اسم این اثر هوای امشب است که از شعر غریبه ی تنها قدمت بیشتری دارد. هوای امشب هوا امشب غروبین و پر از درد و پر از آه است هوا امشب چه سازی دارد و با من چه همراه است. هوا امشب هوای گریه بر
دسته‌ها
شعر و دکلمه

غریبه ی تنها

درود دوستان. امیدوارم دلتون شاد باشه. همچنین امیدوارم از سروده ی زیر که از خود ناچیزم هست خوشتون بیاد. غریبه ی تنها منم کسی که نچیده گلی ز گلشن دنیا غمین و دلزده حتا ز بوستان و ز صحرا. منم کسی که دلش را به خون دیده بشوید کسی که عشق نجوید همان غریبه ی تنها. منم کسی که چو آتش سرشته اند ز داغی منم کسی که چو بهمن سرشته اند ز سرما. ره فراق چشیده عذاب شمع کشیده دل از رفیق بریده چو عشق بیکس و بیجا. چو خاک پاک و فروتن چو آب صاف و صمیمی غزال بیکس صحرا عقاب بیپر بالا. کجا روم که همه
دسته‌ها
شعر و دکلمه

دانلود دکلمه‌ای دیگر از سرکار خانم سعیده تاجیکی به نام شباهت

با عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان امید که حالتون خوب باشه، حلول ماه ربیع‌الاول رو خدمت تک تک شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم. با اجرای دکلمه‌ای دیگه از سرکار خانم سعیده تاجیکی به نام شباهت در خدمت شما هستم. شاعر و گوینده این کار خود خانم تاجیکی هستند و بنده کار میکس این اثر رو انجام دادم. مثل همیشه قبل از تقدیم لینک دانلود توجه شما رو به متن اثر جلب می‌کنم: شباهت سروده خانم سعیده تاجیکی: یکی بهم گفته‌بود قریب همدیگه‌ایم، نگفته‌بود آخرش غریب و غم‌دیده‌ایم. یکی بهم گفته‌بود شبیه همدیگه ایم، نگفته‌بود یه روزی جدا و غم‌دیده‌ایم. یکی بهم گفته‌بود همیشه دوسم‌داره، هه، اما نگفته‌بود