خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

با من تا همیشه بمان

امروز صبح هم مثل هر روز، وقتی خواستم از آغوشت جدا شوم، انگار میخواهند دنیا را از من بگیرند. وقتی با هر زحمتی تو را عاشقانه بوسیدم و از تو جدا شدم و سر کار رفتم، دلم حسابی برایت تنگ شد. به خصوص وقتی ساعتها گذشت و من به دور از تو و مهربانیهایت به روزمرگی گرفتار شدم. هر چه بیشتر میگذشت بیشتر آرزویت را داشتم. دوست داشتم زودتر به خانه و پیش تو برگردم. میخواستم بار دیگر تو را در آغوش بگیرم. میخواستم بار دیگر نرمی اندام نحیفت را در آغوشم حس کنم. میخواستم وقتی سر بر سینه ی لطیفت میگذارم، از عطر بهشتی بدنت مدهوش شوم. میخواستم