خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خدایا ممنونم، به خاطر همه چی!

سلام به همه. من خوبم، حسابی هم خوبم، فقط یه کم دلتنگی هست که اونم نمک حال لحظهم هست. دلتنگی که با گوش دادن به یه آهنگ قدیمی بهت دست میده، دلتنگی که با دیدن چندتا عکس و فیلم قدیمی پیدا میکنی! هم تلخه هم شیرین. تلخه چون مرور میکنی از دست داده هات رو، و شیرینه چون میفهمی هنوز احساس داری! هنوز نفس کشیدنات فقط هوایی نیست که بیاد و بره، میفهمی هنوز هم کسایی رو داری که واسشون نفس بکشی و واست زندگی کنن! مدتها بود که میخواستم به یه آهنگ خیلی قدیمی و لطیف و سرشار از نازک خیالی گوش بدم، هر بار اتفاقات ریز و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

قبول کنید که مشکلات یه نیمه بینا بیشتر از یه نابیناست

سلام عصبانی بودم گفتم یه پست بزنم درد دل کنم. خوب اول از همه برم سر وقت مترو از همون اول ایستگاه که وارد میشی از پله ها میری پایین هر کی یه جور نگاهت میکنه میری کارت میزنی چندتا چه آدم عادی چه مأمور مترو میاد یه جور دستتو میگیره میکشه که انگار داره یه فلجو راه میبره میری منتظر قطار میمونی یه جوری نگاهت میکنن وقتی قطار میرسه طرف میخواد شوتت کنه تو قطار البته همه اینجوری نیستن یه عده ای به قول من خر و به قول داییم ابله حالا شما نمیبینید خیلی راحت گذشت میکنین ولی یکی مثل من که میبینه واقعا نمیتونه بریم سر