خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یک قرار عاشقانه!

سلااام بچه هاا! میدونم همگی مثل من عالی هستین پس نمیپرسم خوبین. همین اول کار یه اعتراضی بکنم. این اصلا عادلانه نیست که عمو رضای من الآن توی سالن رودکی مشغول اجرای کنسرت باشه و من اینجا مشغول پست نوشتن. به هر حال چه میشه کرد! اما بذارین یه خاطره واستون بگم. من یه دوستی داشتم که از سال 89 تا 92 با هم بودیم. خیلی هم با هم صمیمی بودیم، اونقدر که نمیشه اینجا گفت و نوشت. فقط بدونین که همه به رابطه ی ما حسادت میکردن، این رو بارها از زبون خیلی از دوستام شنیده بودم: (فلانی خیلی با همه سرد و با غرور خاصی رفتار میکنه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چند کلمه حرف از یک آرزو!

سلام بچه ها میدونم این چند روز اینقدر اومدم که تکراری شدم، حرف زدن باهاتون خیلی حس خوبی بهم میده، ولی قول میدم بعد از این پست تا یه مدت پیدام نشه و جز پست آموزشم پست دیگه ای نذارم! اما امروز میخوام از یکی از آرزوهام واستون بگم. دیشب توی یه گروه، یکی از دوستام ازم خواست یکی از آرزوهام رو بگم، منم گفتم: عمو رضا رو ببینم و از نزدیک باهاش حرف بزنم. بچه ها عمو رضای من که معرف حضورتون هست؟؟ تو با منی… تو بودی تمام هستی و مستی و تمام قصه ی من… وایسا دنیا… تو دلم نقل یه حرفایی هست و… خب حالا