خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
نشریه جهان آزاد

نشریه جهان آزاد، شماره 52. زندگی کردن آنطور که می خواهم: برای توانمندسازی والدین:

سلام بر تمامی آشنایان قدیمی و جدید و در هر حال عزیز محله نابینایان. امید که پاییزتون سرشار از رنگ و لطافت باشه! امروز برای اعضای نابینای محله ما و برای تمام نابیناها روز خاصیه. روزی که عصای سفید به عنوان نماد پیروزی ما بر شب معرفی و شناخته شده و ما این روز‌رو برای شروع حرکتمون در جهت رسیدن به صبحی روشن غنیمت شمرده و می‌شماریم. روز عصای سفید‌رو تبریک نمیگیم ولی آرزو داریم که این روز برای تمامی اون‌هایی که نقص بینایی سبب شده راه‌های متفاوت از بقیه‌رو برای دستیابی به کامیابی‌هاشون در پیش بگیرن روزی شاد و روشن باشه! باز هم نوبت یکی دیگه از سفرهای
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

عینک هوشمند برای افراد کم بینا طراحی شد

عینک هوشمند برای افراد کم بینا طراحی شد مدتی است که طراحی عینک های هوشمند توسط شرکت های مختلف آغاز شده اما عینک برای افراد کم بینا یک مورد جدید و خارق العاده است .نمونه اولیه این مدل از عینک هوشمند توسط محققان انگلیسی برا افراد کم بینا و یا با دید محدود طراحی شده که از طریق تبدیل موانع و چهره افراد به خطوط امکان دیدن این اجسام را برای افراد کم بینا میسر می کند . این عینک دارای یک دوربین است که بر روی قاب اصلی عینک سوار شده و علاوه بر اینها از یک دوربین مادون قرمز ، لیزر مادون قرمز ، اسکنر و بلندگو
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

عینکی برای نابینایان

با استفاده از یک عینک نسل جدید، نابینایان مبتلا به «انحطاط شبکیه» می توانند از دنیای تاریک نابینایی بیرون بیایند. این عینک که توسط تیم اقدامات ابتکاری دانشکده پلی تکنیک شهر لوزان cسوئیس ساخته شده، به نابینایان امکان می دهد اشکال را بصورت سیاه و سفید تشخیص دهند. یک بیمار نابینا بعد از عمل جراحی و استفاده از عینک می گوید: «حجم و بُعد را احساس می کنم. بله درست است، می بینم. احساس من این بود که چیزی در آنجا است، مثل این بود که تشخیص می دهم.» این روش، مبتنی بر پیوند یک پروتز به شبکیه است و توسط مدیر این برنامه ابتکاری اختراع شده است. گرگوار
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

یلدا در مطب!

فقط میگم سلام تا سریع بریم سراغ ماجرا به اتفاق پارتنر ,یعنی دایی ,همان که تنها دو سال از ما بزرگتر است در مطب دکتر بهانتظار نوبتمان نشسته بودیم یله داده بودیم به صندلی و با کلی اعتماد به نفص, دنیای خودمان را پرسه میزدیمو ریز ریز میخندیدیم پارتنر هم کلی تحویلمان گذاشته بود و نه اینکه ما در تب بیماری دستو پا میزدیم مدام برایمان از آب سرد کن آب می آوردو اینها جایتان کلی خالی سرمای دهشتناکی ما را خورده بود که نگو و نپرس سرمان همانطور که نشسته بودیم گیج میرفتو صدای جیکو جیکی در گوشمان میپیچید که گویی گنجشکان بالای سرمان پی هم میدویدندو سرود