خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دریای زندگی این روزها بد جور طوفانیست

خوش به حال ابر کاش منم ابر بودم تموم خستگیهام, تموم دردام, تموم غصه هام رو می باریدم. ای کاش من یه آدم بودم تو یه جزیره ی دور افتاده یه آدم تنها به دور از تمام نا آرامیها به دور از تمام استرس و اضطرابها خیلی وقته آرامش رو حس نکردم, خیلی وقته خیلی وقته نگاهم پر از بغضه و قلبم پر از درد خیلی وقته یه بار سنگین از درد و غم روی شونه هام سنگینی می کنه نمی دونم چی شد, نمی دونم, نمی دونم کجا رفت دل خوشی برای زندگی کردن, نمی دونم چی شد امید به هر لحظه از زندگی, نمی دونم چی شد