خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماهِ من، مهتاب. شماره 14.

قصه کوکو، 8. زندگی شبیه یک چرخ زنگ زده آروم و سنگین جریان منجمدش رو طی میکرد و پیش می‌رفت. کند، سخت، اما بی‌توقف. زمستون چنان سرد بود که انگار می‌خواست هر حرکتی‌رو منجمد کنه. سرما از هر روزنه‌ای به هر جایی سرک می‌کشید و به جریان کند اما مداوم زندگی انجماد می‌پاشید. سالن ساعت‌ها و عروسک‌ها هم از این حمله در امان نبود. به خصوص شب‌ها هوا چنان سرد می‌شد که حتی عروسک‌ها داخل ساعت‌هاشون برای مقابله باهاش مجبور می‌شدن پرهاشون‌رو پوش بدن. با اینهمه رفت و آمدها در طول روز جریان داشتن و زمستون و زمان همچنان در امتداد هم پیش می‌رفتن. کوکو هم مثل بقیه این
دسته‌ها
انیمیشن

انیمیشن The Croods 2020

همگامان محله نابینایان سلام. امید که در اوج آرامشی از جنس بهار باشید! باز هم با یکی دیگه از انیمیشن‌های توضیح‌دار محله نابینایان همراه شما هستیم. امیدواریم که موجبات رضایت و لذت شما خوبان رو فراهم کنه! قهرمانان انیمیشن غارنشین‌ها که چندی پیش شاهد پخشش از رادیو اینترنتی محله نابینایان بودیم یک بار دیگه به دیدن ما میان تا با ادامه ماجراهاشون همراهمون کنن. واسه اون‌هایی که شاید این جمع کوچیک و جالب رو فراموش کرده باشن باید بگیم که: خونواده کرودز که یک خونواده غارنشین بودن در بخش اول داستانشون با ماجراهای بسیاری مواجه شدن و به جاهای خوبی هم رسیدن. و حالا قراره در غارنشینان 2 داستانشون
دسته‌ها
هات گوش کن

هات گوش کن: شماره 8: خرداد 96

به نام خدا. دوستان عزیز سلام. قسمت هشتم از مجموعه هات گوش کن رو تقدیم حضورتون میکنیم با 6 بخش جذاب و شنیدنی. آیتم به وقت محله از مجتبی خادمی. آیتم Easy English قسمت دوم از فرشاد امیدوار. آیتم یک دور همی از خودم. آیتم معرفی کتاب از خانم رهگذر. آیتم دکلمه با اجرای خانم رهگذر و شعری از وحید رضازاده به نام سرمشق عشق. و گفتگویی جذاب و شِنیدنی با آقای محمدرضا علیمردانی. از آقای علیمردانی بابت حضورشون در این برنامه و لطفی که به ما داشتند واقعا تشکر میکنم و براشون آرزوی موفقیت هرچه بیشتر رو دارم. از تمام کسانی که من رو در تهیه این قسمت
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماجراهای من و آقای مسئول، قسمت هشتم

درود. انجمن نبینستان، یه انجمن نابینایان هست که آقای مسئول که هم اسمش مسئوله و هم رسمش، اونجا به نوعی همه کاره ی این انجمنه. من تا حالا هشت بار رفتم اونجا که هفت بار قبلی رو براتون تعریف کردم که چی شد و چه اتفاقاتی افتاد. حالا اومدم تا براتون تعریف کنم در هشتمین حضورم در این انجمن، چی بین من و آقای مسئول گذشت. راستش ماجرا از اونجایی شروع شد که من به فکرم رسید که برم انجمن و از آقای مسئول بخوام تا توی این انجمن شرایطی رو ایجاد کنه که بچه های نابینا بتونن صاحب خونه بشن. این شد که شال و کلاه کردم و