خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

دلم گرفته آسمان!

صدایم کن آسمان! دلم گرفته از سردیِ بی‌رحمِ این خاک! دلم گرفته از شب، از سکوت، از خنده‌های سنگیِ نمناک! صدایم کن آسمان! خسته‌ام از این جاده‌های نافرجام! خسته‌ام از قصه‌های سیاه و از قدم‌های ناکام! صدایم کن آسمان! دلگیرم از ماندن! خاموشم از فریاد! بیمارم از تکرار! زخمینم از بیداد! صدایم کن آسمان! شکسته‌ام از سنگینیِ این غربتِ خزانزده، در این وادیِ شب‌نشان! نشسته‌ام به تماشای هیچ، مدهوش. تبدار. ویران! صدایم کن آسمان! ارچه مرا بالِ پریدن نیست! ارچه نگاهِ تارَم را، صبحی برای دیدن نیست! صدایم کن آسمانم! مرا بخوان به قلبِ خویش، اگرچه بی‌ستاره‌ای! اگرچه همچو روحِ من، ز درد، پاره پاره‌ای. مرا بخوان اگرچه در
دسته‌ها
کتاب صوتی

دانلود کتاب صوتی قدر رویاهایت را بدان، کتابی به قلم آقای حسین شیرمحمدی، از جنس یک همراهی، هدیه به محله نابینایان

سلام به همه ی شما عزیزانی که رفیق راهید و مشتاق پیش رفتن و دیدن و شنیدن و دانستن. شماها رو نمی دونم ولی من خودم همیشه تصور می کنم برای کسی که می نویسه, قلم بخشی از وجود انسانه, و اونچه از سر قلمش به شکل کلمات تراوش می کنه و ثبت میشه خونِ روح نویسنده هست. و باز هم من تصور می کنم که خون چیز بسیار ارزشمندیِ به خصوص جوهر روح انسان. پس زمانی که یک نویسنده میگه آثارش رو قد فرزندانش دوست داره می تونم احساس کنم چه جور حسی داره. و دوست من! به نظرت چه کلامی میشه گفت به کسی که با توجه