خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

ماجراهای من و آقای مسئول، قسمت هشتم

درود. انجمن نبینستان، یه انجمن نابینایان هست که آقای مسئول که هم اسمش مسئوله و هم رسمش، اونجا به نوعی همه کاره ی این انجمنه. من تا حالا هشت بار رفتم اونجا که هفت بار قبلی رو براتون تعریف کردم که چی شد و چه اتفاقاتی افتاد. حالا اومدم تا براتون تعریف کنم در هشتمین حضورم در این انجمن، چی بین من و آقای مسئول گذشت. راستش ماجرا از اونجایی شروع شد که من به فکرم رسید که برم انجمن و از آقای مسئول بخوام تا توی این انجمن شرایطی رو ایجاد کنه که بچه های نابینا بتونن صاحب خونه بشن. این شد که شال و کلاه کردم و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

حکایت این روزهای من ….

سلام حکایت این روزهای ما! نمیدونم باید از کجا شروع کنم؟ از پیگیری برای خرید خونه که تابستون براش اقدام کردم و اون موقع به ما گفتند بیا بهزیستی ثبت نام کن و هرچی ما گفتیم چقدر باید بدیم و چیزی نگفتند فقط گفتند بیا داریم خونه میدیم. ما هم از همه جا بیخبر رفتیم و بدون پرداخت هزینه ای ما رو ثبت نام کردند گفتند 2 ماه دیگه خبرت میکنیم 2 ماه شد 7 ماه و خبر ندادند تا اینکه امروز بالاخره خودم زنگ زدم و در کمال ناباوری بهم گفتند: اگر پول دادی که ثبت نام کردی اگر نه که اصلاً شما ثبت نام نکردی بهشون گفتم: