خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

خدا خیلی مهربونه…

سلام رفیق مِفیقا. چه خبر؟ ما حسابی با کله رفدیم تو خونه تکونی. بو وایتکس و ریکا و گاز پاک کن و شیشه پاک کن میدیم. مردامون؟ تکیه دادن و نیشستن به هندونه خوردن. نمیدونم سر سیاه زمستون هندونه از کوجا میجورن؟ خخخخخخخخخخخخ خب بگذریم. دوستای خوبم یه شب یکی از بچه ها یکی از نوشته هاشو برام فرستاد و خواست که براش بخونم. و بعدم بذارمش تو محله و اسمی هم ازش نیارم. این متن اونقد از دل بر اومده بود که رف نیشس تو کنج دلم. چند روزی سکوت بودم و نمیتونستم بخونم. یعنی میتونم از پَسِ این همه احساس بربیام؟ یعنی میشه اینهمه احساس رو منتقل