خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یادداشت هشت سپتامبر

خب؟ حساب کردم با وجودی که رعد نسبتا کویر سفارش کرده مثبتبین و پر‌انرژی باشیم، و به آینده امید داشته باشیم، و اتفاقات خوب رو تیک بزنیم، به نظرم اگه واقعبینی رو کلا از زندگی بذاریم کنار، ممکنه توی شوک‌هایی که بهمون وارد میشه و باعث میشه چپه بشیم که طبیعی هم هست، سکته رو هم بزنیم که این دیگه اصلا طبیعی نیست. پس من چپه شدن در مواجهه با شوک رو می‌پذیرم چون ذات شوک اینه که ضربه بهت میزنه و پرتت می‌کنه، اما اینکه در اثر ضربه و چپه شدنم بخوام سکته هم بزنم، واسم پذیرفتنی نیست. ال‌قصه. این همه که صغری کبری چیدم، تازه میخوام سپهر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اقلام مورد نیاز برای ی زندگی معمولی

هه اوایل که مستقل شده بودم، فکر می کردم زندگی یعنی اینکه بری بشینی توی ی خونه واسه خودت حال کنی ولی بعدش دیدم نع. اینطوری ها یا شایدم اونطوری هام که من فکر می کردم نبوده و نخواهد هم بود. نشستم سر انگشتی وسایلی که باید می خریدم رو واسه خودم لیست کردم و جلوی هر وسیله نوشتم که آیا اون رو خریدم و در خونه ی من موجود هست یا نیست. فعلا 13 قلم جنس هست که من باید بخرم و 33 قلم هم خریدم که روی هم رفته میشه 46 قلم جنس. این بحث رو اینجا مطرح کردم که هم ی کمکی از با تجربه ها