یک سلام بهاری با عطر و طعم چای بهار نارنج به تمامی یاران محله نابینایان. امید که عید امسال تا عید آینده برای تمامی شما امتداد پیدا کنه و از امروز، هر روز از سالی که درش هستیم براتون عید باشه! در پایان نوروز و در شصت و هشتمین سفر محله نابینایان به جهان آزاد قراره به یک گردهمآیی بریم. جلسهای که افراد مختلف از نقاط مختلف دور هم جمع شدن تا اطلاعات، پیشرفتها و موارد موردتوجهشون به منظور بهتر کردن شرایط در زمان حال و برنامهریزی در جهت داشتن آیندهای هرچه روشنتر برای فرزندان نابیناشونرو با هم به اشتراک بذارن و تلاشهاشون برای دستیابی به اهداف بیشتررو با
Tag: مین
از چه برایت بگویم کاغذِ لبریز از سطر های خالی خستگی؟ از چه برایت بنویسم دفترِ عزیزِ غریبه؟ از چه می خواهی بدانی قلمِ مهربانِ رنگ پریده! در ذهنم انگار جنگِ جهانیِ جملات آغاز شده است. جملاتی که نه نقطه ی مشترکی دارند، نه قصد صلح! تک جمله هایی که هر کدام برای نابودی دیگری، در مغزم مین های فراموشی دفن کرده اند. صدای ترسیده ی هر واژه ای دم مرگ، سلول های خاکستری مغزم را به فکر عقب نشینی می اندازد. منتظر کدام شرح حال نشسته ای زمان بی رحم! حالا که گذشتنت را می خواهم، حالا که در میان کویر تشنگی ام را به نظاره نشسته ام،
با سلام و عرض ادب در راستای آسیب شناسی و حمایت از قربانیان مین همایشی ارزشمند در دانشگاه پیام نور سقز برگزار گردید. من به همراه دوستان دیگرم در مورد مین و خطرات و صدمات جسمی و روانی در محله مطالبی را عرض نموده و از اینکه هر روز شاهد اضافه شدن قربانی مین که اکثراً کودکان میباشند و تولد یک نابینای دیگر و پیوستن آن به صف طویل بچه های این دیار ناراحت و نا امید از پیشگیری!! این بار با تلاش یکی از قربانیان مین دکتر ناصر سرگران فارغ التحصیل حقوق بین الملل از دانشگاه تهران و استاد دانشگاه پیام نور سقز که بینایی خود را به