خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بچه‌ها کودوماتون میتونید این لیست رو کمی تکمیلش کنید؟

این لیست رو تکمیل کنید خب من امروز به کلهم زده یه لیستی رو بر اساس اصول بی‌قاعدۀ طوفان‌های ذهنی بنویسم و دوست دارم شما هم تکمیلش کنید. اما و اگر‌هاش بمونه واسه بعد. هرچی، هرچی، هرچی به ذهنتون رسید که میتونه برای یه نابینا به عنوان یه کاری که وقت پر کن باشه به حساب بیاد، بنویسید. من خودم مجردم ولی ممکنه شما نباشی و کارایی رو در لیست بنویسی که بشه با همراهی زن یا بچه یا با جفتشون انجام داد یا مثلا من تک‌نفره زندگی می‌کنم ولی شما ممکنه در عین این‌که مجرد هستی، با افرادی زندگی کنی که مثلا خواهر یا برادر یا والدین یا
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دارم دنبال شغل می گردم، پیداش کردید، خبرم کنید

ی کارشناس مترجمی زبان انگلیسی که ی کمی تایپ با کامپیوتر، روابط عمومی، اپراتوری، اداره ی سایت، ترجمه، تدریس، تولید محتوا و صدا‌برداری رو هم بلده، ایشالا ی کاری واسش پیدا میشه. مگه نه؟ اگه یادتون باشه، من ی روزی ی پستی زدم که چه کسی نابینای بیکار رو درک میکنه و خوب همه میدونیم که هیشکی غیر از خودمون ما رو درک نمیکنه! الان من حدود شش ماهی میشه که بیکارم. قراردادم رو با کارفرمای سابقم به علت طولانی بودن ساعات کار، فشار کاری و ی سری مسائلی مربوط به حقوق مؤلفین و مصنفین، تمدید نکردم. از هشت صبح، تا شش بعد از ظهر باید 10 ساعت اونجا
دسته‌ها
روانشناسی

زندگی من و شمای نابینا توی چی خلاصه میشه؟

بله. معلومه که تفریحات زیادی وجود داره. شایدم وجود نداره. به هر حال، مهم این نیست که چه کار هایی میشه کرد مهم اینه من و شما الان داریم چه کار هایی واسه وقت گذرانی و رسوندن روز به شب انجام میدیم. خوب. من برنامه ی کاری خودمو میگم. شما هم اگه خواستید، بی ریا و بدون دروغگویی، بدون اینکه ادای آدم های خیلی بدبخت یا ادای آدم های خیلی خوشبخت رو در بیارید، راست و درست توی کامنت ها برنامه ی روزانه ی خودتون رو بنویسید و مث من که یک سری راه حل واسه بهتر شدن برنامه ی روزانه ی خودم پیشنهاد میدم شما هم واسه اینکه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نابینای بی‌کار را چه کسی درک می کند؟

بی‌کاری، یکی از بدترین درد هاییست که شاید یک انسان، خصوصا در عصر جدید، به خودش دیده است. اینکه بی شغل باشی و برچسب بی‌کار، روی پیشانیت خورده باشد. اینکه هرجا حرف از کار به میان می آید، زود خودت را جمع و جور می کنی یا به زور و با توسل به برجسته کردن اوضاع نابسامان مملکت و جهان شمول بودن بی‌کاری، می خواهی که بی‌کاری خودت را توجیه کنی. گاهی رنگت میان دوستان یا مهمانان از گوشه کنایه های احتمالی ای که به تو می زنند، به سرخی، زردی یا سفیدی می گرود. اعصابت به هم می ریزد، و شاید وقت هایی شده که حتی به نابودی