خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
ویژه نابینایان

من یه نابینای دانش آموزم. دانشجوم. بلد نیستم مستقل بشم. کسی بام دوست نیست. نمیتونم شاغل بشم. ازدواج کنم. از کجا شروع کنم؟

نگارنده: مجتبی خادمی ورنامخواستی   اگه یه نابینای مستقلی، وقت خودتو تلف نکن و این مقاله رو بذار کسی بخونه که بهش احتیاج داره. فقط سعی کن دیگران رو مستقل کنی. فعلا خداحافظ. ما بریم سراغ کسایی که مستقل نیستند. میدونید چیه؟ راستیاتش دلم نمیخواد بنویسم و بخونید و یه سری کامنت زیرش بره و تموم بشه. دلم میخواد می شد یه جوری بنویسم که تأثیر واقعی بذاره. دلم میخواد از طریق حروف و کلمات، کاری می کردم که چهارتا از شما که مستقل نیستید، یا نیمه مستقلید و از استقلال ترس دارید، ی اتفاق خوب واستون می افتاد. شاید نوشته راهش نباشه. شاید باید توی کنفرانس های صوتی
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دارم دنبال شغل می گردم، پیداش کردید، خبرم کنید

ی کارشناس مترجمی زبان انگلیسی که ی کمی تایپ با کامپیوتر، روابط عمومی، اپراتوری، اداره ی سایت، ترجمه، تدریس، تولید محتوا و صدا‌برداری رو هم بلده، ایشالا ی کاری واسش پیدا میشه. مگه نه؟ اگه یادتون باشه، من ی روزی ی پستی زدم که چه کسی نابینای بیکار رو درک میکنه و خوب همه میدونیم که هیشکی غیر از خودمون ما رو درک نمیکنه! الان من حدود شش ماهی میشه که بیکارم. قراردادم رو با کارفرمای سابقم به علت طولانی بودن ساعات کار، فشار کاری و ی سری مسائلی مربوط به حقوق مؤلفین و مصنفین، تمدید نکردم. از هشت صبح، تا شش بعد از ظهر باید 10 ساعت اونجا