خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

دست تکان میدهم با تو و تمام متعلقاتت در گذشته !

تو خاطره ای بیش نیستی . همانند برگه ای از یک دفتر خاطرات قطور و قدیمی , برگه ای که کسی از ترس به یاد آوردن روزهایش , هرگز در آن چیزی ننوشت . برگه ای از یک دفتر خاطرات سفید . مثل ته مانده ی قهوه ی فنجان یک عزیزی , عزیزی که سال ها قبل رفت . و باد خبر گم شدنش را , هر پاییز به یاد نیمکت های باران خورده ی تنها آورد . مثل زرورق یک شکلات تلخی , که از ولنتاین سال ها قبل جا مانده . ولنتاینی که دیگر تکرار نشد . تو هرگز آن دوست داشتنی ی گذشته هایم نیستی .