خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

دوست داشتنت بهانه ای برای لجبازی هایم-پارت 4

  بعد از ثبت اطلاعات و پیگیری شماره ای که باهاش باهام  تماس گرفته شده بود؛  رامتین تصمیم گرفت که برگردیم خونه. توی ماشین پر از سکوت بود و اصلا هم قصد شکستن این سکوت رو نداشتم ولی انگار رامتین قصد داشت آرامش منو خراب کنه برای همین گلوش رو با سرفه مصلحتی صاف کرد و گفت:   فکر نمی کردم یه روز تو رو اینقدر آروم و ساکت ببینم.   نیم نگاهی بهش انداختم و گفتم:   ترجیح میدم سکوت کنم تا اینکه تو با حرفات منو آزار بدی.   اخم ریزی کرد و گفت:   اوه دختر تو چقدر دل نازکی. می خوای باور کنم با یه