خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

می گفت باورت میشه فعالیت هام همه زورین؟

خودمم باورم نمیشه. شاید در آینده هم نشه. دیشب خواب بودم. خواب دیدم مجتبی خادمی داره باهام حرف می زنه. ما دو تا مجتبی خادمی از یک جنس و یک شکل بودیم. اونم دقیقا قد خودم بود. صداشم کاملا شبیه به خودم. فقط رویکردش بام متفاوت بود. گفت این همه سال تو حرف زدی من شنیدم. حالا پایه ای یه کم من حرف بزنم تو بشنوی؟ گفتم آره. این شد که میکروفون رو به دست گرفت و شروع کرد: “از سر کار رفتن متنفرم. خیال می کنی خیلی خوشم میاد که شاغلم و سر کار میرم؟ نه. اصلا هم اینطور نیست. متنفرم. تنفری که من از کار دارم، تو