خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

و این گم شده، هیچ وقت پیدا نمیشه چون ما متفاوتیم و چرند…

این دو روزه که اینترنت نیومدم حالم خعلی بهتره. انگاری که یه وبایی سرطانی باشه این اینترنت. یه جور ‌هایی یه دوست نابابه که آدمو از راه به در می‌کنه. من دوست دارم حتی با رفیق‌های راه دور هم ارتباط خوبی داشته باشم ولی نه از طریق اینترنت بلکه از طریق تلفن مثلا. یا حتی بشه گاهی هم دیگه رو توی شهرِ رفیقم یا شهرِ من ببینیم. چهارشنبه و پنجشنبه شب از شب‌های استثنایی بودند که از اینترنت به دلیلِ اینکه بچه ها خیلی خودمونی جمع بودند توی تیمتاک و خاطره بازی کردیم کمی خوشم اومد وگرنه که از فضای مجازی زیاد خوشم نمیاد. هیچ وقت با اینترنت ازدواج
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

مهرداد بخواب که ما بیداریم

سلام عمو. خوبی؟ خب اینم سؤاله که میپرسم؟ معلومه که خوبی! الآن دیگه نه از بیماری خبری هست و نه از درد. نه از مشکلات زندگی و گرونی و کار سخت خبری هست و نه از بی احترامی و توهین و ناسپاسی. الآن میدونم که حالت خیلی هم خوبه. راستش رو بخوای فقط نگران دلتنگیهای خودمون هستیم که به خاطر رفتنت ناراحتیم. وگرنه هر کسی که تو رو میشناخت میدونه که الآن حال و روز تو از هر زمان دیگه ای بهتره. شاید همین هم سختی نبودنت رو کمی برامون قابل تحملتر میکنه. الآن فقط کلی خاطره ازت داریم با کلی روز خوب و شاید بعضی وقتها هم بحث
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

بچه ها، دلمون تنگ شده! مگه نه؟

خوب که فکر می کنم، می بینم غیر از دلسوزی واسه سایت، دغدغه ی دیگه ای توی ذهنش نبود. خوابش، خوراکش، رفتو آمدش، همه طوری تنظیم می شدند که سایت عقب نیفته. نه. نه. این یه سر کاری نیست. یه بازی هم نیست. این یه اتفاقه، که وقتی افتاد، همه باهم شوکه شدیم. باهم غصه خوردیم و باهم آرزو کردیم کاش رویایی بیش نباشه و هرچه سریعتر از خواب بیدار بشیم. اینجا قرار نیست برعکس طرحواره ی ذهنی ای که به اشتباه توی ذهن بعضی ها شکل گرفته، هر شش ماه یک بار، یه حاشیه داشته باشه. اینجا قراره همه باهم مهربون، دوست و به صمیمانهترین شکل ممکن، کنار