خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

اطلاعیه دوم، کاروان اربعین نابینایان کانون خدمت‌رسانی دانشگاه تهران

بسم الله الرحمن الرحیم. السلم علیک یا ابی عبد الله. با پیگیری های صورت گرفته، از طرف ستاد کاروان اربعین نابینایان امکان تخصیص کمک هزینه ی سفر زیارتی اربعین به نابینایان متقاضی فراهم گردیده است. دوستانی که تمایل به حضور در کاروان زیارتی اربعین و اخذ کمک هزینه ی سفر با شرایط بازپرداخت معین دارند، تا روز پنجشنبه مورخ ۲۶ مردادماه با آیدی @arbaein_nabinayan در تلگرام یا شماره تماس 09370209512 تماس حاصل فرمایند. توجه: ظرفیت محدود است.
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از تبریک تولد آریا، تا سخنی از احوالات مردادی خودم!

رسیدن ماه دوم تابستون، همیشه برام نوید بخش لحظات شاد، انرژی بخش و خاطره ای بوده و هست! همیشه با رسیدن مرداد، یه حس خاص میاد سراغم! این حس خییییلییی واسم دوست داشتنیه! وقتی که روز اول این ماه دوست داشتنی فرا میرسه، برای این که بتونم تولد خواننده ی مورد علاقه ام رو بهتر، و متفاوتتر از سال قبل بهش تبریک بگم، بی درنگ دنبال واژه میگردم! آخه باید واژه هایی رو پیدا کنم، که بتونم نهایت خوشحالی خودم رو باهاشون فریاااااد بزنم! تا چشم به هم میزنم، روز ششم فرا میرسه، و من میمونم با واژه هایی که به هر شکلی که کنار هم میچینمشون، نمیتونن بیانگر
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چندتا خاطره ی خوشمزه و شاید آموزنده از چند روز اخیر من!!!!

سلام سلااام سلااام. امیدوارم هرجا هستین در سلامتی کامل به سر ببرین و دلهاتون خوش و روح و روانتون شاااادِ شاااد باشه. کلا مینویسم ببینم آخرش چی پیش میاد. این چند وقت مدام تو ذهنم میچرخید که یه پست بزنم ولی جور نمیشد. تا امروز که خییلییی خاطره ی عجیبی داخل پرانتز از نظر خودم!؛ واسم پیش اومد. از آموزش دانشگاه داشتم میومدم بیرون که یه خانمی در جواب آقایی که بهش میگفت ایشون رو راهنمایی کنید گفت: نمیتونه که از پله بره پایین که!!!!! واویلاااا واویلااا!!! خخخخخ! یعنی نمیدونستم بخندم یا گریه کنم! از اونجایی که همیشه در برخورد با چنین شخصیتهایی صبوری به خرج میدم: در حال
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سفر به کربلا با خاطرات اربعین 93

به نام خداوند دریای نور،                            خدایی که دارد به هر جا حضور سلام و هزاران درود تقدیم به شمایی که لطف کردید و این صفحه رو برای خوندن برگزیدید.. من امروز اومدم تا از یه سفر براتون حرف بزنم یه سفر که خیلی برام موندگار شده ..وقتی داشتم مینوشتمش اونقدر غرقش شده بودم که ساعت فراموشم شده بود و متوجه نشدم کی گذشت.. خیلی طولانی هست امیدوارم که خستتون نکنه.. گاهی اوقات یه سری خاطرات برامون چنان ارزشمند میشن که همه جوره سعی میکنیم نگهشون داریم. گاهی هم دوست داریم دیگران رو یه جوری در اون
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

هورااا معلم دو هفته نیست!

سلام به دوستان عزیز گوش کنی خودم یاسمین زودتر از من خبرتون کرد ولی خب خودمم مینویسم بچه ها آموزش کوتاه نویسی قراره دو هفته برگزار نشه دلیلشم سفر من به کربلاست احساس خوبی دارم خیلی قشنگ و دلنشین شنبه صبح میرم تا سه شنبه ی آینده هم میام آموزشهارو ادامه میدم چون بخش اول تموم شده بود نخواستم بخش دوم رو شروع کنم و نیمه کاره بمونه همشم تقصیر آقای چشمه میباشه به قول پرواز خخخ چون گفت من روتین کار میکنم و الآن نشد که بشه اینجا هم از یاسمین عزیز به خاطر اون پست نازش تشکر میکنم و با عشق میگم که بهترین دوست دنیا دوست