خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

صحبتی کوتاه

گاهی روزیه تو بغضی میشود به اندازه حبه قند, به رنگ سیاه که تمام رنگها در آن گم میشوند و به تلخی شربت گلودرد شاید هم تلختر. بغضها دو دستند: بعضی از اونها هم قورت دادنی هستن هم بیرون ریختنی، اما بعضی از این بغضها فقط قورت دادنی هستند هرچه قدر سعی میکنی بیرون بریزیشون سبک نمیشی فقط باید قورت بدی وگرنه نفس کشیدن برات سخت میشه. امروز از این بغضها در گلوی من گیر کرده، این دفعه آنقدر بزرگ است که حتی قورت دادنی هم نیست هرچه قورتش میدهم با یک نفس بالا میآید و در گلویم مینشیند. نیامده ام که دلنوشته بنویسم چون بلد هم نیستم و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از جنس جنون

گاهی دلم عجیب کوچیک میشه. اندازه1مشت خاطره باطله که1وجب خاک روشون نشسته. گاهی از خودم خسته میشم. از همه چیزم. از خندیدن هام. از بیخیال گذشتن هام. از بودن هام. بودن هام! گاهی حس می کنم هوا واسه حضورم عجیب سنگین و سرده. گاهی سردم میشه از فشار دست های عبرت. گاهی دردم میاد از شدت ضربه هایی که فرودشون روی جسم و روان من نیست. گاهی نفسم می گیره از اینهمه تماشای تاریک. گاهی دلم هوار می خواد. که داد بزنم. که بپرم وسط آتیش و با دست های باز عربده بزنم که آهایی محض خاطر خدا بیدار شید! چشم هاتون رو باز کنید ببینید چشم بسته دارید
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

چه قدر خوابم میاد!

گاهی دلم چیز های عجیبی می خواد. گاهی دلم می خواد کار های عجیبی کنم. گاهی دلم می خواد پنجره رو باز کنم و با دست های باز از لبِ پنجره مستقیم بپرم طرفِ آسمون و یقین داشته باشم که نمی افتم. گاهی دلم می خواد مو هام رو ول کنم روی شونه هام و1شبی همراهِ نسیم از پنجره ی بازِ اتاقم بزنم بیرون و برم بالا تا برسم به آسمون. به اون اتاقِ شیشه ای که روی ماه بود. همون که1دفعه خوابش رو دیده بودم. چه شبِ قشنگی بود اون شبی که رسیدم اون بالا! و اون فرشته ی عجیب که اولش خیال می کردم از شیشه درست
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

شعله قلمکاری مرکب از1خورده گاهی، درصدی پر حرفی و1سؤال!

سلام. ایول عجب حالی میده ایام! دوستشون دارم بچه ها! قشنگن. آرومن. امنن. شما چی؟ چند تا مثبتید آیا؟ بگید خیلی. زود باشید زود زود خخخ! بچه های امتحانی کجای ماجرایید؟ به نظرم اوایل مایل به اواسطش. بیخیال تموم میشه. من که فعلا خلاص شدم! آخ جون! عاقبت کلاس گل سازی رو ضربه کردم. یعنی شروعش کردم و تا اینجا به محضر استاد ثابت کردم که من بیشتر از بعضی گل ها رو می تونم یاد بگیرم. چیزی توی مایه های تمامش رو. حالا گیر دادم به مدرک. این کلاسه برخلاف مهره بافی از طرف فنی حرفه ای آزمون و مدرک داره. من مدرکش رو می خوام. اگر فنی
دسته‌ها
شعر و دکلمه

گاهی!

گاهی هوای سینه چه تاریک می شود!، گاهی سکوت تشنه ی فریاد می شود!. گاهی تمامِ قول و قسم های عقل و دل، با دست های خاطره بر باد می شود!. گاهی طنینِ فاجعه بر گوش می رسد!، گاهی مهارِ حادثه آزاد می شود!. گاهی جهان به مقصدِ وارونه می رود!، آوای عدل، آیتِ بیداد می شود!. گاهی زمان ز خونِ سحر سرخ می شود!، گاهی خزان ز فتحِ جهان شاد می شود!. گاهی تمامِ ثانیه ها خیس می شوند!، پژواکِ آه، هم نفسِ یاد می شود!. گاهی شب از حریمِ صبا پرده می درَد!، ویران سرای شام گَه آباد می شود!. گاهی ستاره تیره و خاموش می شود!،