Tag: گفت و گو

سر ورقی : به علت اهمیت بعضی از توضیحات واژۀ سر ورقی هم به ابداعات این جانب افزوده شد . دیالوگ رعد با نبینک داستان با اندکی تلخیص و تغییر اما بدون خللی در فحوای کلام ذکر شده . علت تغییر همانا طنز گونه کردن دیالوگ می باشد و الا دختر داستان ما بسیار لفظ قلم و جدی می باشد . آبجی نساء شرمنده . تو مثل گلی ، نازو خوشگلی ، اما من چون رعدم. زمختو پر خَشَ ام خخخ آهان یادم رفت بگم علت به کار بردن کلمۀ نبین دوست داشتن بسیار زیادم می باشد . و زبونم لال قصد تحقیر نداشتمی . اما دخترها اگه از

شلا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،لا،می،که، خوبید بچه ها، چه طور مطورید؟ میگم برای این که دیگه ما نریم هی توی پستهای قدیم و جدید محله اونا رو منفجرشون نکنیم خخخ، گفتیم که بیاییم یه شب نشینی تو محله راه بندازیم که هر شب هر کس میخواد بیاد اینجا هر چه قدر دوست داره چت کنه که، اینطوری دیگه مجتبی هم نمیاد دعوامون کنه خخخ، ما هم با هم کلی حرف میزنیم و میگیم و میخندیم،کلاً خوش خوشانمون میشه که، هولالالالالاییییی. راستی بچه ها اگه یادتون باشه مجتبی قبلاً گفته بود که توی پستهای معمولی با هم چت نکنید و کامنتهای غیر مرتبط با پست نفرستید. پس اینجااااست که باید  حواستون چیز یعنی حواسمون 

به نام خدا. بچه ها سلام. خوبید؟ حالی تون چطوره؟ راستی سیزده به در چطور گذشت؟ من اومدم با یه پست دیگه اما شاید خیلی عالی. همه میخواستند در مورد نابینایان اینجا معلومات زیاد داشته باشند. من امروز برای شما عزیزان یه مصاحبه آوردم. من با یکی از دختران اینجا که ازدواج هم کرده است یه گفت و گو انجام داده ام. من از او در مورد زندگی مشترکش و مشکلات دختران نابینای اینجا پرسیده ام و او هم در حدی که معلومات داشت با من شریک کرد و من هم این مصاحبه رو برای شما عزیزان در اینجا قرار میدهم. راستی یه چیزی دیگه تا فراموشم نشده باید