خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

یکی را سخت می خواهم…

شبِ تلخِ سیاهِ پر غمِ بی یاوری هر بار میان او و من, فاصله می انداخت چون یک غار.. دلم لرزید, از دوری و او خندید و تنها رفت گمانم دل شکستن, پیش او, خوب است و لذتبار. نمی گویم, که باید, با منِ افسرده,او می ماند ولی می شد؛که کمتر او دهد, قلبِ مرا آزار. دلم چرکین شده, از هرچه عشق و عاشقی و مهر خدایا! بارِ غم را از دلِ تنها ی من بردار. دلم آشوبِ آشوب است, اما حالِ او خوب است. چرا باید چنین باشد؟ جوابم را بده یک بار. تمامِ حرفِ من,در مصرع آینده میآید. یکی را سخت می خواهم, ولی سنگ است او