خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

به بهانه ملاقات من با بانو

سلام دوستان. خوبید یا بهترید آیا؟ من روز جمعه بانو رو برای اولین بار در مشهد از نزدیک دیدم. گفتم به همین بهانه چند سطری بنویسم. نمی‏دونم منشا آشناییمون از کجا، کی و چه جوری بود. هرچی فکر می‏کنم و تمام فسفرهای مغزم رو به کار می‏گیرم چیز زیادی یادم نمیاد. با خودم گفتم یه گز بخورم شاید معجزه کنه و یادم بیاد اما نشد که نشد. اما فکر کنم از لاین شروع شد. نمی‏دونم کی اول شروع کرد؟ کی سر حرف رو باز کرد؟ اما چیزی که می‏دونم این هست که با خودم می‏گفتم این دختر خودشیفته دیگه کیه؟ آخه مگه آدم اسم خودش رو می‏ذاره بانو. یادم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سفرنامه ییلاقی “فاطمه جوادیان”

بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی، صوفی نشود صافی، تا در نکشد جامی.   چند روز پیش، توسط یکی از همکاران خوش ذوقمان به منطقه ییلاقی شان دعوت شدیم. حدود ساعت دو بعد از ظهر به اتفاق دو تن از همکاران و خانواده شان از گرما و شرجی شهر رشت رهسپار آن دیار خوش آب و هوا شدیم. از رشت، انزلی و رضوانشهر گذشتیم و به شهر پَره سَر رسیدیم. در نزدیکی سه را پونِل، به خانواده میزبان ملحق شدیم و به همراه آنها به خانه زمستانی شان رفتیم. بعد از قدری استراحت و گفت و گو، به سمت آبشار ویسادار حرکت کردیم. به نقل از یک خبرنگار: