خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

فریاد بی صدا

بگو خنده بگو احساس بگو یک باغ گل پر یاس بگو نغمه بگو آواز بگو عاشق بگو یک ساز بگو دریا بگو بارون بگو قهوه بگو فنجون بگو کابوس بگو رویا بیا بامن کنار حوض بیا با من بمان یک روز بیا دنیارو عاشق کن بیا دریا رو ثابت کن بیا با من بخوان آواز بیا با من بزن یک ساز بشین بر روی این نیمکت بشین بی غصه بی منت بشین بر قلب من ای یار بشین تا لحظه ی دیدار بشین دنیای من باتوست بشین رویای من باتوست بخوان از روزگار دور بخوان از آدم رنجور بخوان از عشق و تنهایی بخوان از شور و شیدایی بخوان
دسته‌ها
شعر و دکلمه

ناگفته ها بسیار!

دلی خواب و تنی تبدار، شب و چشمای شب بیدار، سکوتی خیس و بارونی، سری بر شونه ی دیوار! شبی ساکت شبی سنگین، سرودی بی صدا، غمگین، غمی غمناک و بی پایان، وجودی از تَعَب بیمار. هوای سردِ دلتنگی، نفس یخ بسته تو سینم، به جرمِ عاشقی مطرود، به حکمی بی سبب بر دار! تگرگ اینجاست بادم هست، تمامِ قصه یادم هست، به دوشم کوهی از ماتم، به قلبم حسرتِ دیدار. شبای خاکِ ما سرده، خدا دنیات چه نامرده! تبی تاریک و تکراری، خدایا خستم از تکرار! من و تاریکی و بارون، خزان و خاطرات و خون، به یادم قصه ی دیروز، به روحم غصه ها آوار. سرابی محو