به نام خدا. درود. من این سری خدمت رسیدم با صحبتهای متفاوتی. اومدم از یه فردی که نمیدونم کیه گله کنم. نمیدونم چرا بعضیا متاسفانه هنوز فکر میکنن توی قرن 12 زندگی میکنن و یه کارایی میکنن که در شأن یه کسی که توی قرن 21 متولد شده نیست. نیومدم به شخص خاصی توهین کنم فقط اومدم یه موضوعی رو باهاتون در میون بذارم که متاسفانه مایه ی سرافکندگیه هممونه. تا کی بی فرهنگی؟ دوستان چند روزه که شاید بیش از 3 مرتبه رمز دوم کارتم میسوزه و من مدام میرم خود پرداز بانک ملت فعالش میکنم ولی هنوز برنگشتم خونه و کارتو چک میکنم باز میبینم به علت
Tag: نابینا
درود به همگی جناب آقای عبدالله پناهی، یک دیکشنری کاربر مخصوص پارس آوا با زحمت زیاد واسه خودشون آماده کردند که برای من هم فرستادند تا از این سایت، منتشر بشه به دست همه برسه. نزدیک به 22000 کلمه داره. لطفا این یکی را کپی بزنید. در گروه های نابینایی، در سایتهای خودتان، این یکی را کپی بزنید. روش استفاده: فایل را دانلود کنید. فایل را با برنامه های استخراجگر، استخراج کنید. از درون پوشه ای که استخراج کردید، userDictionary.dict را کپی کنید. به مسیر start | all programs | parsava | data رفته فایل را جایگزین فرمایید. جاز یا صفحه خوانتان را یک بار ببندید و باز کنید.
با سلام به هم محلی های گل و گلاب! این آموزش در پنجشنبه، هفت فروردین 92 خورشیدی، با اضافه شدن نکاتی که وجودشان باعث پربارتر شدن آموزش میگردد، به روز شده است. خدا رو شکر، موج نوری ها به روز هستند. انجمن علمی فرهنگی موج نور اصفهان، اقدام به عرضه آموزش نصب سریع ویندوز هفت بر روی کامپیوتر های شخصی و لپتاپ نموده است. همچنین کسانی که امکان دانلود آموزش ویندوز هفت، یا امکان دانلود دیسک ویندوز گویا برای شما فراهم نیست، میتوانید دیویدی ویندوز گویا به همراه آموزش نصب ویندوز را از انجمن موج نور دریافت نمایید. توجه داشته باشید، این فایل، با کسب اجازه از انجمن موج
به محله ی نابینایان خوش آمدید محصولات ما برای نابینایان دانلود بخش هشتم آموزش شطرنج صورت جلسه انجمن موج نور دانلود شانزدهمین برنامه زندگی ادامه داره اطلاعیه های انجمن جوانان روشن بین مسابقه کتاب خانی درخواست همکاری دانلود کنفرانس شماره 9 (عصا، راهنما و جهتیابی) سوپر لیگ 92 گلبال نابینایان یک بررسی از موتور صوتی ماهور ایجاد اشتغال برای شما بّچه های این محل با یه راه خیلی ساده و راحت حضور انجمن موج نور در نمایشگاه سازمان های مردم نهاد از 15 تا 17 بهمن دانلود متن خان فارسی
با سلام، ضمن تبریک به مناسبتِ فرا رسیدنِ اعیاد قربان و غدیر،از شما دعوت می نمایم به سه اطلاعیه از طرف شورای مرکزیِ انجمن جوانان روشن بین توجه فرمایید. 1 گزارشی مختصر از برنامه های انجمن جوانان روشن بین به مناسبتِ روزِ جهانی عصای سفید، به مناسبت روز جهانی عصای سفید توسط انجمن جوانان روشن بین و با همکاری پژوهشکده ی رویان، اساتید ژنتیک و چشم پزشک، همایشی علمی در تاریخ هجدهمِ مهر، برگزار گردید. در این همایش پس از خیر مقدمگویی گویی به حضار، ابتدا سرکار خانم دکتر، آزاده، متخصص ژنتیک، پیرامون ژن ها، کروموزوم ها و اختلالات ژنتیکی مطالبی را مطرح نموده و به اهمیت و لزوم
دستهها
گوینده و عکاس نابینا
مجری یکی از شبکههای رادیویی با وجود نابینایی بهراحتی از پس کار خود برمیآید. تامی ادیسون که مجری برنامه ترافیک این رادیو است، افزون بر این گاهی عکاسی هم میکند. این گوینده توانا به حدی در کار خود حرفهای است که شرکتهای فیلمسازی نیز برای گویندگی تبلیغ برخی فیلمها از صدای او استفاده میکنند. تامی برای ترغیب سایر نابیناها در سایت اینترنتی خود مطالب تشویقکنندهای میگذارد. برای نمونه یکی از مطلبهای او به فهرستی از قابلیتهای ویژه نابیناها اختصاص دارد. یکی از این موارد قدرت شنوایی بالا و صدای خوب نابیناهاست که البته خود تامی مصداق بارز آن محسوب میشود. منبع: همشهری
من یک نابینا هستم و چون اطرافم را نمیبینم, همیشه به اطرافم شک دارم. مثلا میترسم الان که راه میروم توی گودالی سقوط کنم. به خاطر همین هم هست که آرام آرام راه میروم و عصایم را مرتبا تق و تق جلویم به زمین میکوبم. آخ که اگر پول داشتم یک آدمی اجیر میکردم به جای رباتهایی که نیست و نداریم و بجای عصا نقش بازی کند که چه خوب میشد اگر میشد! من چون نابینا هستم, به اطرافم بدبینم! مثلا اگر در جمعی باشم و دو نفر پچپچ کنند, احساس میکنم دارند به من اشاره میکنند و دارند راجع به من صحبت میکنند. من چون نابینا هستم, سعی
سلام و صد سلام. امروز که دهنم به معنای واقعی کلمه صافونده شد. دارم بعد از پر شدن دندانم از درد میمیرم. اینترنت دی اس الم هم خراب شده و در منزل با خط تلفن نفتی دارم طی میکنم. در هر حال, جدیدا در عین تنبلی آدم بسیار فعالی شده ام. نمیدانم دقیقا ولی فکر میکنم انگیزه اجتماعی بودن و گاهی هشدار هایی از طرف یکی از دوستانم به نام لیلی باشد که من را خیلی حتی بهتر از نرم افزار هایی که فعالشان میکنیم فعال کرده. هر چه که هست و در شرف وقوع, خوب است و میمون و خرگوش و از این حرف ها. کتاب ترجمه مکاتبات
حالا که این محله به خوندن شرح و وصف حال من دانشجوی سه نقطه میگذره بگذارید زندگیمو از یکی دو خط قبل تر ریز به ریز, مو به مو با هم بررسی کنیم. چهارشنبه سوم آبان 91 خورشیدی: امروز صبح از خواب بیدار شدم. ساعت چند؟ شیشو نیم. یکمی با خودم کلنجار رفتم که بخوابم؟ نخوابم؟ بخوابم؟ نخوابم. نه. نخوابم. چراشم واسه این که من واسه صبحانه, آش عدسی رزرو کرده بودم و خوب صبحانه های گرم رو که نمیارند توی خوابگاه! باید زحمت بکشی اون تن وامونده را بکشی ببری تا سلف سرویس و غذاتو مثل بچه های گل و مامانی که خیلی سحرخیزند بگیری نوش کوفتت کنی!
خیال کردید رفتم شمال, حواسم به محله نیست؟
حد اقل این یک پست مفید را که میتونم بدم؟
شاید شما نیز به یاد بیاورید. در بچگی یکی از بازیهای مان آن بود که یک نفر چیزی را در جایی مخفی می کرد و دیگری را با زدن ضربه و تولید صدا در پیدا کردن آن راهنمایی می کرد. هرچه قدر که فرد به مخفیگاه نزدیک تر می شد، شدت ضربه ها تند تر و هر چه بیشتر فاصله می گرفت، شدت ضربه ها کند تر بود. حالا محققین با ایده گرفتن از این بازی کودکانه طرحی را برای نابینایان ارائه کرده اند تا بتوانند اشیا اطراف خود را راحت تر شناسایی کنند. تیمی از محققین دانشگاه Hebrew یک گجت پوشیدنی جدید به نام Eyemusic طراحی کرده اند
دستهها
استرس
امشب خوابم میاد و حتی اگه نیاد هم باید بخوابم چون فردا صبح خیلی خیلی زود یعنی حدودا ساعت پنجو چهل دقیقه باید از خونه بزنم بیرون به سمت سامانی به سرعت برق و با انرژی باد. فردا روز اول تدریس کامپیوتر در کلاس های تابستونی سال 91 هستش و من ی استرس خاصی دارم. نه که بار اول یا روز اول یا سال اولم باشه ولی نمیدونم چه طوری توصیفش کنم. ی حال خاصیه. میگم در اولین برخوردم با شاگردایی که توی طول سال داشتم و شاگرد های جدید احتمالی چی بگم و آیا در مورد مطالبی که تدریس میشه نظر خواهی کنم یا نه. همین حالا تماس
دستهها
نابینا و دوچرخه سواری؟!
دستهها
خلبان
خلبان دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند. در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر
از طرف یک دانش آموز نابینای اصفهانی