اعتراف میکنم که دیوونه م.
اعتراف می کنم که یه انتخاب واحد مزخرف و در عین حال خوب کردم بطوری که سه روز در هفته میرم دانشگاه و چهار روز تعطیلم.
اعتراف می کنم که تو اون چهار روز کلی بهم خوش میگذره.
اعتراف می کنم که تو این سه روز دهنم صاف میشه.
اعتراف می کنم که شیش صبح میرم دانشگاه و نه شب میرسم خونه.
اعتراف می کنم که منتظر تابستونم.
اعتراف می کنم که پولام ته کشیده.
اعتراف می کنم که تصمیم گرفتم این ترم مثل خود خود آقا خره درس بخونم.
اعتراف می کنم که نوت بوک مدل ایسوس ده پانزده پی ایکس که خریدم محشره.
اعتراف می کنم که از داشتن دوستای دانشگاهیم خیلی خوشحالم.
اعتراف می کنم که از آدمای چاق بدم میاد.
اعتراف می کنم که الآن خوابم میاد.
اعتراف می کنم که برای برنامه سازی و تولید محتوای آموزشی یه کمی تنبل شدم.
اعتراف می کنم که دلم یکم پول میخواد پول!
اعتراف می کنم که حالم خوش نیست.
اعتراف می کنم که کلی کتاب اسکن کردم.
اعتراف می کنم که هنوز کلی کتاب اسکن نکرده رو دستم باد کرده.
اعتراف می کنم که یه مطلبو به بچه ها بهتر یاد میدم تا به بزرگتر ها.
اعتراف می کنم که توی نابینا ها فقط با یه نفره که خیلی صمیمیم.
اعتراف می کنم که دارم از هوش میرم.
اعتراف می کنم که امروز صبح تو دانشگاه نون و پنیر و چای شیرین خوردم.
اعتراف می کنم که همه رو درست اعتراف کردم.
یک پاسخ به «امروز دوشنبه 24 بهمن 90 اعتراف می کنم که…»
چه جااالب. پس تو هم اعتراف کرده بودی من حواسم نبود. عجب اعتراف بایگانی شده ای خَخ. اعتراف کن عزیزم. بیا مدال منو هم بده چون کسی حتی یه کامنتم نذاشتهای شیطون. نکنه گناه کردی. . بیا اعتراف کن تا بلکه یه کم از بار گناهات کم بشه.