درودی دوباره.
خلاصهش بگم که قضیه خوابگاه با ی زنگ حل شد.
خیلی عجیب!
من فقط زنگیدم گفتم نامه دادم و ال و بل و جیمبل و این که شرایطم خاصه و درخواست خوابگاهم تایید نشده. طرف گفت شماره دانشجوییت رو بده و من هم همین کارو کردم و یک دفه بانگ برآورد که تایید کردم درخواستت را برو خوش باااش و تعیین هم اتاقی کن.
این قضیه خوابگاه ما به کجا بکشه خدا عالمه.
من که نابلدیم و سادگیم و کج فهمیم هنوز سر جاشه.
۲ دیدگاه دربارهٔ «پیگیری بخش دوم ماجرای خوابگاه»
سلام مجتبی جان.
امیدوارم مشکل خوابگاهت حل بشه. راحت بشی.
راستی اونوقت حساسیتت رو چیکار میکنی؟
توی زمستون یا تو باید هی بسوزی یا هم اتاقیات باید هی بلرزن!
خوش باشی. بدرود.
سلام میثم جان
میدونی چیه؟ فعلاً میخوام خوابگاه رو بگیرم بعد میرم حرف میزنم که واسه من یک نفرهش کنند.
شایدم نشه. نمیدونم ولی باید از ی جایی شروع کرد دیگه. نه؟