خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

چرا من آن نرمالم؟

حس عجیبیه.

ی حس خیلی بد.

ی حس خسته کننده.

از اون حس هاست که منو به خودکشی میرسونه.

هر وقت یکی توی رابطه بهم نارو میزنه,

هر وقت می فهمم یکی اونی که میخوام نیست,

هر وقت با یکی بد میشم,

هر وقت ی اتفاق بد توی زندگیم میفته,

این حس میاد سراغم.

الان دقیقاً توی ی چنین حسی پیچیده شدم.

همه وجودم توی این آشوب دست و پا میزنه.

اگه بخوام این حس رو به صورت فیزیکی و ملموس توضیح بدم این طوری میشه که توی سینهم یعنی بالا تر از شکم و به مواظات قلبم بین بطن چپ و راستم داره غلغلک میشه که به خارش و آشفتگی بیشتر شبیهه.

چه قدر از خودت مایه بگذاری.

هی خودتو سر حال نشون بدی.

هی واسه عوض شدن روحیهت بری مهمونی.

و آخرش هیچ.

برگردی به همون هیچ و پوچ مطلقی که دوستات ازت می سازند.

دیگه نمیخوام.

دیگه واقعاً نمیخوام که سنگ زیر باشم.

از امشب تغییر می کنم.

میشم همونی که نباید بشم.

میشم ی آدم بیرحم.

یکی که فقط فکر خودشه.

یکی که بدقوله.

یکی که وانمود میکنه با همه صمیمیه و با هیچ کس نیست.

ولی حیف.

حیف که این حرف ها هم دردی از من دوا نمیکنه.

چرا که هر وقت این طوری میشم با خودم از این حرفا زیاد میزنم.

که ال می کنم و بل می کنم.

عوض میشم و این حرفا.

ولی طولی نمیکشه که تموم حرف هام یادم میره.

طولی نمیکشه که تموم نامردی ها یادم میره.

طولی نمیکشه که دوباره سنگ صبور میشم و سنگ زیر.

کیه و چیه اونی که درمان من باشه؟

چرا من آن نرمالم؟

واقعاً چرا؟

۲ دیدگاه دربارهٔ «چرا من آن نرمالم؟»

سلام

میدونین تقریبا ۹۹ درصد از مردم دنیا این حسو تجربه میکنن اون یه درصدیم که تجربه نمیکنن یا اونقدر قوین که این چیزا داغونشون نمیکنه یا اونقدر داغون شدن که دیگه چیزی برای داغون شدن ندارن

معمولا انسانهایی که از انسانیت بویی بردن خیلی شدیدتر از دیگران تجربه میکنن

قبول دارم دردناکه تاسف آوره

ولی در مجموع هرچی درجه انسانیتمون بیشتر باشه خودمون احساس رضایت بیشتری از خودمون داریم

خداییش به خودمون رجوع کنیم چند درصد از رفتار و منش خودمون راضی هستیم؟
چه قدر با ایده آلمون فاصله داریم؟
اینم بدونین که برای انسانیت باید رنج کشید.

رنج کشیدن به نظر من بارزترین نشونه انسانیته

دیدگاهتان را بنویسید