خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یادداشت سه شنبه 7 شهریور 91

  1. دیروز توی حمام که بودم ضامن در شامپوم کنده شد و بی چارهم کرد.
  2. باید برم واسه شمال ی شامپوی دیگه بخرم چون این یکی دیگه درش بسته نمیشه و میریزه توی ساکم.
  3. استرس پیش از سفر منو سفت گرفته پس همه چیز های ضروری که باید ببرم فراموشم میشه.
  4. هنوز توی ضبطم داستان واسه گوشیدن تو راه نریختم و این یعنی مصیبت.
  5. موبایلم خرابه و زود شارژ تموم میکنه این هم ی مصیبت دیگه.
  6. نمیدونم توی شمال توی اتاق های هشت نفره با کیا میفتم و این مثل خوره. درسته. روحمو میخوره.
  7. دوباره میرم دریا را میبینم و این یعنی کلی خوشحالی واسه من.
  8. با خودم قرار گذاشتم تا میشه هیچی از شمال نخرم پس پولدار میشم.
  9. ای کاش یادم باشه جی پی اس گوشیمو تو سفر تست کنم ببینم چند مرده حلاجه.
  10. حرف آخر. انتخاب واحد یازدهم شروع میشه و من نیستم. وایی. در ضمن در قیاب من  محله تنها نمونه.

۲ دیدگاه دربارهٔ «یادداشت سه شنبه 7 شهریور 91»

سلام مجتبی جون
ببخشید من یه چند روزی به محله سر نزدم چون اینترنتم قطع بود
امروز که اومدم دیدم خیلی کار بچه ها درست
حسابی محلرو شلوغ کردید
امیدوارم تو شمال حسابی حال کنی و بهت خوش بگذره
فقط زود برگرد که ما بچه محله ایها دلتنگت میشیم

دیدگاهتان را بنویسید